- ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ , ساعت ۹:۵۱
- 453 views
- ثبت یک دیدگاه
- چاپ مطلب
از «ببخشید» و «کجای دنیا» تا شلوار لی دردسرساز
تقدیمی هدف:
از «ببخشید» و «کجای دنیا» تا شلوار لی دردسرساز، در گفت و گوی فردوسی پور با علی دایی
به گزارش خبرگزاری خبرهدف
؛ عادل فردوسی پور به مناسبت تولد علی دایی سراغ این اسطوره فوتبال ایران رفت و مصاحبه ای با او تدارک دید. دایی از دوران حضورش در دانشگاه و از تاثیر درس و دانشگاه در زندگی اش گفت.
دایی درباره حضورش در تهران و دانشگاه گفت: سال 66 که در دانشگاه قبول شدم به خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن اجازه ندادند به دانشگاه بروم. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم.
دایی ادامه داد: درس و دانشگاه مسیر زندگی مرا عوض کرد. اگر در دانشگاه شریف قبول نمیشدم مسیر زندگیام عوض نمیشد.
اواخر دانشجویی من بود که شما (فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های متالوژی خوب بودند و با بقیه فرق داشتند! یک خورده ما خشن تر از شما بودیم!
او در ادامه از زندگی سخت دوران دانشجویی اش خبر داد: سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. نمی توانستم سر کلاس حاضر شوم. سال دوم که به تیم تاکسیرانی رفتم، فوتبال زیاد وقتم را می گرفت. همان موقع در کار پوشاک بودیم و زیاد سر کلاس حاضر نمی شدم. به خاطر همین فقط شب امتحان درس می خواندم و در دوران دانشگاه فقط یک درسی را در ترم یک افتادم.
سرمربی صبای قم در ادامه گفت: مادرم در فوتبالیست شدنم تاثیر زیادی داشت. پدرم مخالف فوتبال بازی کردن من و محمد بود ولی مادرم از ما حمایت کرد و ما فوتبالیست شدیم.
او درباره بازی در استقلال اردبیل گفت: آن زمان محمد در استقلال اردبیل بازی می کرد و به خاطر همین من به استقلال اردبیل رفتم و آن زمان خیلی بحث استقلال و پرسپولیس نبود.
آقای گل جهان درباره بازی با طحال پاره در بازی با بحرین گفت: دقیقه 70 بود که دروازه بان بحرین با لگد ضربه ای به پهلو من زد و درد شدیدی داشتم اما چون سه تعویض را انجام داده بودیم مجبور شدم بازی کنم که وقتی وارد رختکن شدم بیهوش شدم و من را به بیمارستان منتقل کردند.
دایی این اتفاق را بدترین خاطره فوتبالی اش توصیف کرد و گفت: آن زمان تازه به مدیران دولتی موبایل داده بودند و من در بیمارستان بودم و خانواده ام از من خبری نداشتند. من از آن آقای مدیر خواستم تا با تلفن همراه اش تماسی داشته باشم که دوباری تماس گرفت و گفت اشغال است و رفت. اما آقای عابدینی تلفنی برای من مهیا کردند و من توانستم با خانواده ام صحبت کنم و این لطف مهندس عابدینی را هیچوقت فراموش نمی کنم.
دایی درباره رابطه اش با دخترش گفت: نورا همه زندگی من است و همه می دانند نورا هرچه بگوید انجام می دهم و این مساله باعث اختلاف من و همسرم شده است.
علی دایی در روزهایی که سوار بر رنوی خود بود؛ زندگی او اکنون با تغییرات زیادی همراه شده اما هیچکس خاطرات روزهایی که با خودروی رنو به سراغ ناصر حجازی رفت. علی دایی در مورد تیپ آن زمان خودش گفت: تیپ آن زمان با الان کاملا فرق می کرد و آن زمان چون سرد هم بود پلیورم را داخل شلوارم کردم. اگر آن تیپم را اکنون داشتم مطمئنا کسی با من ازدواج نمی کرد.
علی دایی درباره سالهای حضورش در لیگ آلمان و حضورش در فینال لیگ قهرمانان گفت: من سه سال با بایرن قرارداد داشتم اما با پیشنهاد هرتا با توجه به شرایط سنی ام آن را قبول کردم. پیشنهاد هرتا سه برابر بایرن بود و خدا را شکر که در لیگ قهرمانان خوب کار کردم. هیچ وقت فکرش را نمی کردم حضورم در تهران برای ادامه تحصیل، مسیر زندگی ام را به حضور در بایرن مونیخ و فوتبال آلمان ختم کند.
او در ادامه درباره فینال رویایی با منچستر یونایتد که منجر به از دست رفتن جام قهرمانی شد گفت: ما کاملا خودمان را مهیای قهرمانی کرده بودیم و کاملا سزاوار این بازی بودیم. آن زمان به قهرمان 300 هزار مارک می دادند که همه چیز در یک دقیقه برای ما تمام شد. دوران خوبی در بایرن داشتم و در تمرین یانکر مرا زد و افتادم و انگشتم را شکست. آقای هیستفلد از پزشک تیم خواستند سریعا مرا برای بازی های آینده آماده کند.
دایی درباره گل هایی که در تیم ملی زد گفت: شاید خیلی ها فکر کنند رسیدن به این موفقیت ها ساده است اما باید از خیلی چیزها باید گذشت تا به چیزهای بزرگتر رسید. من در آلمان ساعت 11 شب را نمی دیدم. خیلی ها گذشت کردند تا من به گل برسم و حتی به اینجا و رکورد برسم. من این رکورد را برای خودم نمی دانم و آن را برای ایران می دانم. من نماینده نسل خودم بودم و هر رکوردی مسلما برای زدن است و مطمئن هستم روزی کسی این رکوردها را خواهد زد.
دایی بازی با کره، استرالیا و آمریکا را جزو بهترین بازی های دوران ورزشی اش نامید و پاس گل هایی که به خداداد عزیزی و مهدوی کیا داد را به اندازه گل هایش موثر دانست
علی دایی در مورد ضربه برگردانی که در نهایت منجر به حذف ایران برابر کره جنوبی شد گفت: آنطور که می گویند هم نبود و خیلی حرکات هم باعث نجات تیم شد و این اتفاقات هم ممکن است رخ دهد.
او در مورد باند علی دایی و باند علی کریمی و عدم همدلی در تیم ملی در آلمان گفت: اگر همدلی بود خیلی بهتر نتیجه می گرفتیم. این برای من بزرگترین تجربه است. برای همین وقتی در تیمی حضور می یابم تلاش می کنم همدلی و رفاقت را در تیم ایجاد کنم.او در مورد آشتی کنان کذایی اش با علی کریمی گفت: باید دل ها به هم نزدیک باشد و با این آشتی کنان ها نمی شود.
دایی در مورد حضورش در نیمکت تیم ملی گفت: من اصلا نمی دانستم با آقای قطبی مذاکره اند و … . آقای کفاشیان زمانی که در تمرین تیم سایپا بودند با من تماس گرفتند و گفتند آقای علی آبادی می خواهند شما را ببینند. من بعد از یک روز فکر کردند تصمیم گرفتم این پیشنهاد و حضور در تیم ملی را قبول کنم.
او در مورد شرایطی که باعث برکناری اش از تیم ملی شد نیز گفت: من آدم سیاسی نیستم. من از جنبه ورزشی نگاه کردم و چنین اتفاقی رخ داد. آقای علی آبادی بعد از آن مصاحبه کرد و گفت. آقای کفاشیان هم مصاحبه کرد و گفت هیات رییسه تصمیم گرفته است. آقای کفاشیان اصلا نمی دانست و قبل از اینکه او به من بگوید من می دانستم اخراج شدم و از بچه هایم خداحافظی کرده ام. او به من گفت با قدرت به کارم ادامه دهم اما به او گفتم من اخراج شده ام. اگر بودم شاید به جام جهانی می رفتیم و شاید هم نمی رفتیم و من نمی توانم بگویم دقیقا چه اتفاقی رخ می داد و فوتبال را نمی توان پیش بینی کرد.
او در مورد بهترین گلش نیز گفت: گلی که به مصر، کویت، پاراگوئه زدم را خیلی دوست دارم. ما با تمام وجود بازی می کردم و به این مساله فکر نمی کردیم که این حرکت شاید موجب مصدومیت ما شود. گلی که به چلسی زدم هم از نظر گل باشگاهی دوست دارم و همه مربیانم را دوست دارم و البته ناصرخان چیز دیگری بود. بهترین همبازی ام هم خیلی ها بودند اما با افشین پیروانی رابطه بهتری داشتم.
ماجراهای ادامه دار علی دایی و محمد مایلی کهن که از دیدار با سوریه آغاز شده بود گفت: ما قبل از بازی با سوریه صعود کرده بودیم. در این بازی تصمیم گرفته شده بود من و پیروانی بازی نکنیم. دقیقه 20 بازی بود که تیم عقب افتاد و آقای مایلی کهن خواست درون زمین بروم که گفتم حاج آقا بهتر است در بین دو نیمه گرم کنم. در پایان بازی هم وقتی از من درباره نیمکت نشینی ام سوال شد گفتم در مورد خودم صحبت نمی کنم اما اگر مربی بودم آقای پیروانی را بازی می دادم. این اتفاق ادامه پیدا کرد تا به اینجا رسید.
او در مورد آرزوهای دست نیافته اش نیز گفت: من به چیزهایی که فکر نمی کردم شده. مادرم همیشه به من می گوید هیچ وقت کتی که با آن به دانشگاه تهران آمدی را یادت نرود و مطمئن باشید هیچ وقت از یادم نخواهد رفت. خدا این لطفی که به من کرده را هیچ وقت نمی توانم از یاد ببرم.
عادل فردوسی پور در بخشی از این مصاحبه، درباره تكه كلام های علی دایی مانند «ببخشید» و «كجای دنیا» حرف زد. در پایان هم از دایی خواست كه به چند سوال، پاسخ یك كلمه ای بدهد.
علی پروین: اسطوره
علی کریمی: اسطوره، هم بازی و رفیق
مایلی کهن: بزرگتر
کی روش: بادانش ما مربیان
بهزاد غلامپور: دوست خوب
ایویچ: بر باد رفته ( ظلمی که به او شد را هیچ وقت نمی دیدم و نمی بینم)
نورا: عشق و زندگی
برانکو: معلم
بزرگترین حسرت: گل نزدن در جام جهانی
بزرگترین اشتباه: خیلی اشتباه کردم که همه آنها بزرگ بود.
در پایان این گفتگو علی دایی از کسانی که از او در مدت حمایت کردند و از خانواده و همسرش تشکر کرد و حلالیت طلبید. او برای مردم نیز آرزوی موفقیت و سعادت کرد و ابراز امیدواری کرد با تغییر این شرایط مشکلات اقتصادی مردم برطرف شود.
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .