- ۳ فروردین ۱۳۹۵ , ساعت ۱۱:۲۵
- 588 views
- ثبت یک دیدگاه
- چاپ مطلب
پاسخهای مولاوردی به تمام حواشی سال ۹۴
تقدیمی هدف:
پاسخهای مولاوردی به تمام حواشی سال ۹۴، حضور ۱۴ زن در مجلس دهم، افزایش مدیران زن و…
معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، چند روز پیش از پایان دولت دهم، تشکیل شد. یعنی تازه دوره اول خود را سپری می کند و طبعا عملکرد این معاونت در دولت یازدهم مورد ارزیابی قرار می گیرد. اما شهیندخت مولاوردی در ۳۲-۳ ماه گذشته که معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده بوده است، با انتقادات بسیاری مواجه شده است؛ ماجرای افزایش جمعیت، زنان معتاد، آسیب های اجتماعی زنانه، برنامه همکاری با صندوق جمعیت سازمان ملل، سفر به واتیکان، سفر به نیویورک و …
مولاوردی اما اگر یک دستاورد در تمام دوران مدیریتش باشد، به ثمر نشستن تلاش ها برای افزایش مشارکت سیاسی زنان است. همین حالا که این مصاحبه را می خوانید، ۱۴ کرسی ساختمان بهارستان برای دوره دهم مجلس شورای اسلامی، به زنان تعلق گرفته است و البته ۸ کاندیدای زن هم به مرحله دوم انتخابات راه یافته اند. یعنی می توان انتظار داشت که تعداد زنان مجلس دهم، بیش از دوبرابر تعداد زنان مجلس نهم و رکورددار تمام مجالس گذشته جمهوری اسلامی شود.
در روزهای پایانی سال ۹۴ مقابل خانم مولاوردی نشستیم، همان روزهایی که دوباره انتقادات به او بالا گرفته بود و البته هجمه زیادی هم وجود داشت که او چرا می خواهد برای اجلاسی به نیویورک برود. هرچند که نرفت، اما تعدادی از مخالفانش در مجلس نهم راهی نیویورک شدند.
گفتگوی خبرهدف با معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده را در ادامه می خوانید؛
در این دوره از انتخابات مجلس، حضور زنان بیشتر بود و همین منجر شد به انتخاب حدود دوبرابری زنان برای نمایندگی مجلس. قبل از انتخابات کمپین های حضور ۳۰ درصدی به پا شد و شما هم فعالیت هایی برای مشارکت حداکثری زنان و بالا رفتن مشارکت سیاسی خانم ها داشتید.
انتخابات اخیر که برای دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد در یک فضای خاصی شکل گرفت که البته هم معاونت و هم فعالان حوزه زنان از مدت ها پیش برای این که بتوانیم از نظر کمی افزایش نسبی را در مقایسه با مجلس فعلی داشته باشیم و به خصوص درمورد شاخص مربوط به توانمندی سیاسی که طبق گزارش های سالانه ای که اعلام می شود چون از این نظر وضعیت مطلوبی را نداریم همواره رتبه ایران پایین کشیده می شود فضاسازی کرده بودند. البته از ابتدای دولت یازدهم بحث ارتقا و توسعه مشارکت سیاسی زنان و همینطور توانمندی سیاسی و ارتقای جایگاه سیاسی زنان با توجه به برنامه و وعده ها و شعارهای رییس جمهور در دستور معاونت قرار گرفت که هر چه به انتخابات نزدیک تر می شدیم با شدت بیشتری این بحث را دنبال می کردیم. یک زمانی پیشنهادی را ارائه دادیم در مورد سیاست های کلی انتخابات که در مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح بود که نتوانست در آنجا رای لازم را به دست بیاورد و رد شد. البته هنوز ناامید نیستیم و هنوز سیاست های کلی ابلاغ نشده است و امیدواریم که در زمان ابلاغ به این موضوع توجه شده باشد.
به موازات آن هم تشویق زنان و احزاب برای توجه به این موضوع را به انحا مختلف در سخنرانی ها و حمایت از همایش هایی که برای این موضوع برگزار می شد، داشتیم. نهایتا رسیدیم به زمان ثبت نام که واقعا یک نهضت ثبت نام راه افتاد وما در جامعه مدنی یک تحرک خاصی را شاهد بودیم و فراخوانی که رییس جمهور در روزهای پایانی ثبت نام دادند که از ۱۲ هزار و … ثبت نام شده حدود دو هزار و ۳۴ نفر خانم ها بودند که خیلی امیدوار کننده بود. ما پیش بینی می کردیم که هدف گذاری که برای ۳۰ درصد مجلس انجام شده است حتی اگر به ده درصد هم برسد بلاخره در مقایسه با دوره فعلی یک پیشرفت خوبی را شاهد باشیم.
مرحله بعدی با روند بررسی صلاحیت ها که مواجه شدیم و محدودیت هایی که برای خیلی از خانم ها در این رابطه پیش آمد باز هم امید مان را از دست ندادیم و شاهد بودیم که لیست ها متمرکز شد بر افرادی که باقی مانده بودند و توانسته بودند که صلاحیت خودشان را در مرحله اول و یا در مراحل بعدی اخذ کنند. بالاخره الان در شرایطی هستیم که حدود ۱۴ نفر از خانم ها وارد مجلس شده اند و ۸ نفر به دور دوم راه پیدا کردند که اگر همه این ۸ نفر به مجلس راه پیدا کنند ما یک تعداد ۲۲ نفری را خواهیم داشت که تحول بزرگی است.
حدود ۸ درصد مجلس می شود.
بله،که البته هنوز با آن شاخص ۳۰ درصدی فاصله داریم اما اگر برگردیم به دو و یا سه درصدی که بود و روندی که از زمان ثبت نام تا زمان رای آوری پشت سر گذاشتیم به نظر می رسد که رضایت بخش است.
فکر نمی کنید یکی از دلایلی که رد صلاحیت ها بالا بود این بود که توانایی هایی که خانم ها دارند هنوز بالفعل نشده است؟ به هر حال شورای نگهبان نمی تواند این توانایی ها را شناسایی کند. درست است که حدود ۲ هزار خانم برای انتخابات مجلس ثبت نام کردند که یک ششم کل ثبت نام ها می شود؛ یک بخش رد صلاحیت ها را می گذاریم برای این که برخی نمی خواهند خانم ها بیایند اما بخش اصلی اش به این برمیگردد که خانم ها واقعا توانایی آن را ندارند.
اولا نمی توانیم اینجا این موضوع را با انتخابات ریاست جمهوری مقایسه کنیم. آنجا بحث رجل سیاسی و شخصیتی که شناخته شده باشد مطرح است که در انتخابات مجلس اینطور نیست. این یک بحث است و بحث دیگر این است که ما چون تعداد ثبت نام شده ها در مقایسه با آقایان یک ششم بود رد صلاحیت ها و عدم احراز صلاحیت هایی که صورت گرفت خیلی چشمگیر بود در مقایسه با آقایان. از طرف دیگر ما یک بحث عدم احراز صلاحیت را داریم و یک بحث احراز عدم صلاحیت. عدم احراز صلاحیت بیشتر بر می گردد به این که ممکن است مدرک و یا شرایط خاصی که مدنظر بوده نداشته باشند که پیگیری ها تا آخرین لحظه هم ادامه داشت و خانم هایی که با این وضعیت مواجه بودند تمام تلاششان را کردند اما در این دوره تقریبا چهره های شاخص زنان از یک طیف را نداشتیم به دلیل احراز عدم صلاحیت. برای همین در بستن لیست ها برخلاف طیف خاصی که از اول تکلیفشان مشخص بود طیف مقابل با مشکل مواجه بود و تا آخرین لحظات هم بلاتکلیف بودند.
فکر می کنید اگر احراز صلاحیت ها فرق می کرد ممکن بود در تهران همان ۳۰ درصد در لیست باشند ؟
فکر می کنم خیلی موثر بود. من در یکی از صحبت هایم اشاره کردم که هدف گذاری ما ۳۰ درصد است اما اگر در همین دوره ۱۰ درصد هم به دست بیاوریم برای ما رضایت بخش است و با مجموعه عوامل و شرایطی که در گیرآن بودیم یک قدم روبه جلو محسوب می شود. اما اگر بررسی صلاحیتها به گونه ای دیگر رقم می خورد شاید و حتما وضعیت به گونه ای دیگر بود..
شما با تلاش هایی که کردید هدف ۳۰ درصدی و یا ۱۰ درصدی را به یک مطالبه اجتماعی تبدیل کردید؛ خیلی ها در نگاه اول برای لیست ها، اولین کاری که می کردند، شمردن تعداد نفرات خانمهای هر لیست بود. اینکه که آیا در ۳۰ نماینده تهران سهمی ۳۰ درصدی برای زنان گذاشته اند یا خیر. دقیقا این بدل شد به مطالبات اجتماعی زنان. فکر می کنید باید چه قدیم هایی برداشته شود تا بحث مدیریت زنان به یک مطالبه اجتماعی بدل شود تا عدم تجربه زنان هم تا حدودی کمرنگ شود. وقتی زنان مطالبه می کنند و جایگاهشان را به دست می آورد بدون شک بعد از مدتی تجربه نیز به دست می آورند و این دستاویزی که زنان تجربه ندارد، از بین برود.
این شاخص ۳۰ درصدی که خیلی مخالف هم داشت و مطرح می شد که این دیکته و دستور بین المللی و اتحادیه بین المجالس هست که البته این هم هست، اتحادیه بین المجالس که ما عضو آن هستیم و هر ساله رییس و نماینده های مجلس در آن شرکت می کنند به عنوان نماینده کشوری که عضویت دارد و باید درجلسات شرکت کند در مصوبات خودش به این تاکید دارد که حداقل باید ۳۰ درصد پارلمان ها، البته تا ۲۰۱۵ تعیین شده بود و بعد از این باید بیش از ۳۰ درصد هدف گذاری شود، در سند MDG، سند اهداف توسعه هزاره نیز این مطرح شده بود که زمان آن هم تا ۲۰۱۵ بود. بعد از آن هم تا ۲۰۳۰ که اهداف توسعه پایدار SDG مطرح است ۱۷ هدف وجود دارد که هدف پنجم آن برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان است.
یک اتفاقی که افتاده این است که در هر ۱۷ هدف SDG اصل برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان باید ساری و جاری باشد. تمام آن ۱۷ هدف متناسب با آن هدف و در چارچوب آن پیگیری شود و به نتیجه برسد. در لیست ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با موانع و مشکلاتی که در بستن لیست داشتند تقریبا این ۳۰ درصد لحاظ شد. به جای ۹ نفر که می شد ۳۰ درصد، توانستند ۸ نفر را در لیست قرار دهند. حق هم داده شد به آنها چرا که اگرشرایط عادی بود شاید همه حق داشتند اعتراض کنند که شعار دادید و در برنامه تان بود اما چرا پیگیری نکردید،اما چون شرایط غیرعادی بود کسی صدایش در نیامد و به همین رضایت داده شد و از کاری که انجام شده بود حمایت هم شد. دستاویزی هم که در مورد مدیریت زنان همیشه مطرح بوده، این است که ارتقای جایگاه مدیریتی شان و قرار گرفتن زنان در مناصب قدرت و تصمیم گیری منوط به تجربه و مهارت لازم مدیریتی است؛ که واقعا همیشه برای من هم سئوال است که این تجربه از کجا باید شروع شود. نمی شود که همش بگوییم تجربه ندارید و بگذاریم کنار و هیچ قدمی هم برنداریم و انتظار داشته باشیم که خود به خود و به صورت مکانیکی این تجربه ایجاد شود. آقایان که مادرزادی مدیر و با تجربه به دنیا می آیند و اصلا نیازی به طی کردن پله های ترقی ندارند و با آسانسور می روند و به مقصد می رسند. اما برای خانم ها این انتظار هست که پله پله بالا بیایند و با موقعیت های پایینی و میانی شروع کنند و بتوانند سطوح عالی را به دست بگیرند. اما از طرف دیگر می بینیم که اصلا فرصت این تجربه آموزی را پیدا نمی کنند و در اختیارشان قرار نمی گیرد. البته با اتفاقاتی که در سال های اخیر افتاده بحث فرماندار، بخشدار و دهیار شدن زنان و عضویت زنان در شوراهای اسلامی شهر و روستا و خیلی جاها به عنوان رییس شورا در روستاها و شهر ها چون رای بالایی را آورده اند به ناچار باید از خانم ها به عنوان رییس استفاده کنند، بسیار نویدبخش است و آینده روشنی را نوید می دهد که بالاخره فردا این بهانه گرفته می شود زمانی که این خانم بخواهد استاندار شود و یا برای مناسب بالاتر دیگر نمی گویند شما تجربه ندارید. اما تعداد محدود است و انگشت شمار است. ما پیشنهادی که داشتیم و مکاتبات متعددی که انجام دادیم اولا در اصلاح نظام اداری که در دستور کار دولت است پیشنهاد دادیم که سالانه ۱۰ درصد به تعداد مدیران زن افزوده شود.
بعد از ده سال می شود ۱۰۰ درصد!
البته هنوز معلوم نیست اصلاح نظام اداری کی به تصویب برسد و کی اجرا شود. ثانیا در برنامه ششم توسعه باز این را دیده ایم. یکی از اهداف کلی و کمی ما در برنامه ششم تعادل جنسیتی در اداره و مدیریت جامعه است که همان ۳۰ درصد را برای ۵ سال آینده پیش بینی کردیم. نیامدیم برای هر سال ۱۰ درصد را تعیین کنیم که وحشت ایجاد شود.
که ۳۰ درصد کل مدیران خانم باشند؟
نه؛۳۰ درصد بر تعداد مدیران زن افزوده شود. آن که اصلا به این زودی ها شدنی نیست. مگر آقایان به این راحتی دست از فرصت ها و منابعی که در اختیارشان هست بر می دارند؟
مگر این که بحث عدالت جنسیتی پیگیری شود.
بحث عدالت جنسیتی را هم داریم در برنامه ششم دنبال می کنیم و در همه حوزه ها به دنبالش هستیم؛ یکی از آنها مدیریت و اداره جامعه است؛ در بازار کار، اشتغال و در خانواده و نقش هایی که زنان و مردان دارند. اینها را بتوانیم انشالله محقق کنیم. یکی هم بحث تربیت مدیران زن است که این هم یک نیاز است با توجه به عدم دسترسی عادلانه به فرصت ها و منابع بتوانیم آموزش ها و تربیت مدیران را داشته باشیم که در مواردی که مطرح می شود تجربه ندارند این آموزش ها بتواند جبران تجربه نداشتن و عدم مهارت را بکند.
اشاره کردید به فشارهایی که وارد می شود در این مورد که شما حرف سازمان های بین المللی را گوش می دهید؛ قراردادی که با صندوق جمعیت سازمان ملل داشتید و یا سفری که به واتیکان داشتید،
در مورد سفر به واتیکان و دیدار با پاپ که به دعوت و اصرار شورای پاپی امور خانواده واتیکان انجام شد و در سال جدید هم معاونت میزبان رییس این شورا در پاسخ به سفر انجام شده و به دعوت ایران خواهد بود، یکی از نشریات یکی از قم تیتر زده بود؛یک مرد نبود که یک زن این پیام را ببرد! فکر کرده بودند که من پیام محرمانه و مهم را به واتیکان بردم و چنین تیتری زده بودند و کلی حاشیه سازی کردند که در پشت درهای بسته با رهبر کاتولیک های جهان چه مذاکراتی انجام شده است.
انتقاداتی که می شود همه هجمه هایی است که یک جورایی تکرار هم می شود مدام تا شروع می شود و شما در مورد یک موضوعی حرف می زنید که حساس هستند دوباره همه را لیست می کنند و ته لیست یک مورد را اضافه می کنند. چطور به اینها پاسخ می دهید که دیگر تکرار نشود؟
اولا فکر نمی کنم ساکت شوند چون اصلا بنا نیست اینها مجاب بشوند. جالب این است که مباحثی که ما بعضا داریم پی می گیریم به این معنا نیست که فقط خاص این دوره باشد یا ما مبتکر و یا شروع کننده این موضوعات باشیم. در همین بحث شاخص ۳۰ درصد یا اهداف سند MDG که عرض کردم این سند توسعه هزاره تقریبا هر ۵ سال به ۵ سال از سال دوهزار در مجمع عمومی و در اجلاس سران مورد بازبینی و بررسی قرار می گرفت. اتفاقا در دولت قبل هم هر دوره ای که رییس جمهور وقت در اجلاس سران شرکت می کرد، یکی از مباحثی که در شهریورماه مطرح می شد، همین بحث MDG بود. حضور سران در آن نشست به معنای تایید مجدد و مهر تایید بر مباحث آن بوده است. یکی از هدف های این سند برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان بود. آن موقع صدای هیچ کدام از منتقدین که الان اینقدر معاونت را مورد هجمه قرار می دهند، بلند نشد که رییس جمهور در جلسه ای شرکت کرده که یکی از اهدافش برابری جنسیتی است. یا سال گذشته در اجلاس پنجاه و نهم کمیسیون مقام زن سازمان ملل شرکت کردیم که موضوع آن بررسی چالش ها و دستاوردهای زنان بیست سال بعد از چهارمین کنفرانس جهانی زن در پکن بود، همزمان با ما دو نفر از نمایندگان خانم مجلس در نشست اتحادیه بین المجالس حضور داشتند. عنوان اجلاس، پارلمان ها برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان بود. یک نفر از این افراد منتقد داخلی به این نمایندگان معترض نشد که چرا رفتید و در چنین اجلاسی شرکت کردید و سخنرانی هم داشتید. اما ما که رفتیم اجلاس پکن+۲۰ ، تا همین حالا هم می نویسند چرا فلانی رفته و در اجلاسی که درباره برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان است شرکت کرده است و سخنرانی داشته است؟!
حتی اخیرا عدالت جنسیتی را مطرح می کنند. چند وقت پیش همراه با دولت در یزد بودیم، من به عنوان نماینده دولت عازم مهریز بودم، به من اطلاع دادند که بیانیه شدیدالحنی علیه معاونت صادر شده با عنوان بانوان ولایتمدار. چندتا بند دارد، از جمله اینکه مولاوردی براساس آموزه های فمنیستی عدالت جنسیتی را مطرح می کند. یعنی فکرش را بکنید، عدالت جنسیتی که می گوییم شاخه ای از عدالت اجتماعی است و هدف و آرمان اصلی انقلاب ما عدالت اجتماعی بود، می گویند آموزه فمنیستی است و نباید به کار ببریم. برابری جنسیتی را بکار نمی بریم. عدالت جنسیتی هم بکار نبریم. پس ما چه گزینه ای داریم برای اینکه به داخل و دنیا بگوییم برای زنان چه می کنیم، الگوی ما چیست، چارچوب ما چیست و برچه اساسی برای زنان و خانواده کار می کنیم؟ حتی این را هم بر نمی تابند.
درباره همکاری و تفاهم نامه با صندوق جمعیت سازمان ملل هم انتقادات زیادی بوده است. ماجرای ۵۰۰ میلیون دلار و…
درمورد برنامه کاری مشترک که ترجیح می دهم به جای تفاهم نامه بگویم برنامه کاری. همین روال است. می گویند برجام کوچک زنانه بود. هم از طرفی برجام می گویند که اهمیتش را نشان دهند و هم کوچکش می کنند تا کم اهمیت جلوه دهند. این درواقع پنجمین برنامه کشوری بوده که از ابتدای انقلاب با سازمان ملل منعقد شده است و پنجمین برونداد آن با معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری بود. چهار برونداد دیگر با وزارتخانه های دیگر است که هنوز هم مشغول همکاری هستند. قراردادی بوده که از سال ۹۰ تا ۹۴ بسته شده بود، ما آخرین دستگاهی بودیم که به این برنامه همکاری پیوستیم و عنوان آن هم بود تقویت ظرفیت های ملی برای حمایت از خانواده و فقرزدایی از زنان سرپرست خانوار. سال ۹۴ این برنامه تمام شد، برنامه محدودی بود که ۵۰۰ میلیون تومان اعتبار به ما تعلق گرفت. درحالی که می گویند ۵۰۰ میلیون دلار بوده! چندین پروژه را با این اجرا کردیم با این شرط که هیچ اطلاعاتی و عدد و رقمی به آنها ندهیم. یک قرارداد تیپ دارند و با همه بر اساس آن قرارداد می بندند. هرچند که به اشتباه در این قرارداد استفاده از مشاور بین المللی به استخدام مستشار خارجی ترجمه شده بود. این درحالی است که حتی از این بند استفاده هم نکردیم. گفتند مجلس باید مصوب می کرد که شما می خواستید مستشار خارجی استخدام کنید. گفتیم نه مشاور داخلی بوده و نه مشاور خارجی. بحث هم مشاور بوده و نه مستشار. فراکسیون زنان، این کشف بزرگ را انجام داد که طبق اصل ۷۷ قانون اساسی باید این قرارداد به تصویب مجلس می رسید. چون موافقت نامه بین المللی بوده. ما مطرح کردیم که مگر دستگاه های دیگر که بروندادهای چهارگانه این برنامه هستند، در دولت گذشته این برنامه را به تصویب مجلس رسانده اند که معاونت برنامه را به مجلس ببرد. مگر می شود که یک برنامه کاری، ۵ تا برونداد داشته باشد، ۴ تای دیگر یک روال دیگر داشته باشند، اما ما چون امور زنان و خانواده هستیم، به تصویب مجلس برسانیم. ضمن اینکه این یک برنامه کشوری است و از ابتدای انقلاب کدام یک از این برنامه های کشوری به تصویب مجلس رسیده که این رسیده باشد؟ بحث را خانم رهبر به کمیسیون اصل ۹۰ کشاندند. این درحالی است که جای این بحث در کمیسیون اصل ۹۰ نبود. چون این کمیسیون طبق قانون اساسی فلسفه و وظایف دیگری دارد. به قول خودشان قوه قضاییه این برنامه کاری را خلاف قانون اعلام کرده است. درحالی که نه به ما حکمی ابلاغ شده و نه در جریان رسیدگی به موضوع قرار گرفتیم.
از قوه قضاییه پیگیری نکردید؟
بالاخره باید نسخه ای از این محکومیت به ریاست جمهوری یا به ما ارسال شود. فقط گزارش کمیسیون اصل ۹۰ و مرکز پژوهش های مجلس که طبق درخواست رییس مجلس تهیه شده بود، برای آقای جهانگیری، معاون اول فرستاده بودند و ما جوابیه آن گزارش را تهیه کردیم و فرستادیم برای معاون اول. اتفاقا در آن گزارشی که مرکز پژوهش ها و کمیسیون اصل ۹۰ تدوین کرده بودند، اشاره شده بود که تاکنون روال عادی برنامه های کاری با سازمان ملل به همین شکل بوده و اگر قرار است که به این شکل نباشد، یک بار برای همیشه تکلیف آن باید مشخص شود. اگر قرار است ببریم مجلس، همه ببرند، اگر قرار است نبریم، هیچ کس نبرد. الان در این مرحله هستیم و کمیسیون اجتماعی دولت درحال بررسی است و جوابیه ما را انجا فرستاده اند، ببینیم چه می شود کرد. به هر حال به ما که نوبت رسید، این سر و صداها بلند شد و به نظر می رسد موضوع را بیشتر سیاسی کردند.
در این برنامه های کشوری چه مواردی بود؟
یکی از برنامه ها که در چهارمین برنامه کشوری انجام شده بود، سرشماری عمومی نفوس و مسکن است که با منابع صندوق جمعیت سازمان ملل بوده است. نهادهای مختلف از این منابع استفاده کرده اند. این حق کشور ماست که به عنوان عضوی از سازمان ملل که حق عضویت می پردازیم، از منابع توسعه ای سازمان ملل استفاده کنیم. با منابع این برنامه کاری اطلس وضعیت زنان را تدوین کردیم. نقشه آسیب های اجتماعی را تدوین کردیم. پروژه ای داشتیم درباره تحلیل زیرگروه های سرپرستی خانوار. یک سفر مطالعاتی به فنلاند انجام شد و یک گروه از مشاوران دستگاه های اجرایی و مدیران سمن ها را به آنجا فرستادیم که آن هم بسیار مورد انتقاد وارد شد. گفتند بیت المال را هدر داده اید. این درحالی است که همه هزینه ها با سازمان ملل بوده و از بیت المال هزینه این سفر نکردیم! بررسی کردیم فنلاند در بین کشورهای اروپایی، یکی از موفق ترین برنامه های جمعیتی را داشته است و سیاست های حمایتی خیلی خوبی را از خانم ها در بحث جمعیت داشته و تشویق هایی که داشته و در عین حال امنیت شغلی زنان خوب حفظ شده. این بحث را مطرح می کردند چرا باید الگوی ما فنلاند باشد؟ طبق پروژه یک سفر مطالعاتی باید انجام می شد نمی دانم به کدام کشور باید می رفتند. اما واقعا کدام کشور می رفتیم تا اینها راضی می شدند؟ پاکستان؟ بنگلادش؟! این درحالی است که این تیم که رفته بود، دیده بودند در فنلاند بیشتر زوجهای جوان کالسکه بچه به دست در خیابانها و پارکها هستند. صحنه ای که در جامعه ما به ندرت می بینیم که جوانان تمایل به فرزندآوری داشته باشند. باید ببینم چه کار کردند که جوانان به فرزندآوری رغبت پیدا کرده اند.
یکی از انتقادات به شما، سر ماجرای سیاست های جمعیتی است. همین مرخصی ۹ ماهه زایمان است که شما گفتید ممکن است عامل بیکار شدن زنها شود. از طرف دیگر بحث تجرد قطعی را مطرح کردید که الگویی باید برای تجرد قطعی وجود داشته باشد. این تجرد قطعی که مثال می زنید، باید بپذیریم که اتفاق ناخوشایندی افتاده است؟ اگر تجرد قطعی اتفاق می افتد، ماجرای سیاست های جمعیتی چه می شود؟ از طرف دیگر، بحران طلاق هم داریم. گزارشی درباره تاثیر طلاق بر کاهش رشد جمعیت داشتیم. اینها را چطور می شود مدیریت کرد؟
من سیاست های جمعیتی ابلاغ شده را واقع بینانه می بینم. سیاست های جمعیتی کلی ابلاغی که مجمع تشخیص مصلحت تدوین کرد و رهبری هم ابلاغ کردند. همان سیاست ها را معاون اول رییس جمهور طبق دستورالعملی ابلاغ کرده و تقسیم کاری صورت گرفته بین دستگاه های مختلف اجرایی که در یکی دو بند معاونت امور زنان با سازمان مدیریت و برنامه ریزی همکاری مشترک دارند. راهکارهای مختلفی برای تحقق آن سیاست ها در نظر گرفته شده است. یکی بحث ازدواج جوانان هست و تشویق جوانان به فرزندآوری. برای این منظور زیرساختهای مختلفی باید فراهم کنیم. تسهیلات رفاهی، بحث اشتغال، مسکن و از طرف دیگردرمان ناباروری، کاهش سوانح جاده ای و کاهش تلفات تصادفات، کاهش بیماری های صعب العلاج و … همه اینها باید با هم اتفاق بیفتد تا ما انتظار داشته باشیم یک جمعیت و نسل سالم بالنده کارآمد مولد و صالحی را داشته باشیم. وگرنه اگر بخواهیم به هر نحوی ازدیاد نسل داشته باشیم، خب به قول برخی صاحب نظران، جمعیت کیفری جامعه را افزایش می دهیم. جمعیت زندان ها، جمعیت معتاد ما زیاد می شود. آیا ما دنبال این نوع جمعیت هستیم؟ متاسفانه یکی دو بار هم شیطنت های رسانه ای باعث شد این نگاهی که معتقد هستند که من مخالف افزایش جمعیت هستم، تقویت شود. من در مصاحبهای گفته بودم بدون توجه به زیرساخت ها و بدون اینکه شرایط لازم فراهم شود،داشتن بیش از دو فرزند، عقلانی نیست. اینها شروطی که من گفته بودم را زده بودند و نوشتند مولاوردی می گوید داشتن بیش از دو فرزند عقلانی نیست.
اما در موضوع تجرد قطعی، هنوز موضوع پذیرفتنی نیست. هرچند که اتفاق می افتد.
اینجا فرصت مناسبی است توضیح دهم که نظرم در رابطه با برنامه های معاونت برای تجرد قطعی دختران در چارچوب و متن سوال مطرح شده و همزمان با خبر خودکشی سه خواهر مجرد در تهران باید مورد ارزیابی و واکاوی قرار گیرد و لذا عدم توجه به متن و زمان سوال ونیز تعمیم آن به تجرد( و نه تجرد قطعی ) و هر گونه مفهوم مخالف خوانی بحث را به بیراهه می کشاند.به هرحال امروز بحث تجرد قطعی را داریم که یک پدیده قابل تاملی است و چون تا پیش از این بی رغبتی به ازدواج، افزایش سن ازدواج یا تاخیر ازدواج در ایران سابقه نداشته، این موضوع ضدارزش تلقی می شود. اما واقعیتی است که اتفاق می افتد. مهم این است که ما چه کنیم با این پدیده؟ مخصوصا برای تجرد قطعی خانم ها. قبلا تاکید هم کردم که یکی از برنامه های ما فرهنگسازی برای این است که عیب زدایی شود از تجرد قطعی. ما الگوی حضرت معصومه را داریم. من مطرح کردم که تجرد قطعی آخر دنیا نیست و بیشتر نظرم متوجه حادثه تاثربرانگیز خودکشی سه خواهر بوده است. هدف و تاکید ما این بود که یکی از برنامه هایمان این است که درباره عیب زدایی از تجرد قطعی، فرهنگ سازی کنیم. نه اینکه تلاش کنیم تجرد قطعی افزایش پیدا کند و یک ارزش تلقی شود. بحث طلاق هم یک پدیده چند عاملی است و نمی توانیم با توجه به یکی دو عامل، انتظار داشته باشیم، کم شود. طلاق بحث بسیار پیچیده ای شده است. یک منشور چند وجهی است، دستگاههای مختلف هم در آن دخیل هستند. ما یک هماهنگی را نیاز داریم. البته عوامل مختلف در آن دخیل هستند. من مطلع هستم که در جاهای مختلف کار می شود روی موضوع.
درباره زنانه شدن آسیب های اجتماعی در سال گذشته بسیار حرف زده شد. اینکه سن اعتیاد زنان پایین امده، زنان کارتن خواب زیاد شده اند و … البته مخالفانی هم هست برای نظر که می گویند درباره آسیب های زنان، سیاه نمایی می شود. اوضاع واقعا چطور است؟
فکر می کنم با توجه به جایگاهی که قرار دارم و ماموریتی که در تمام دنیا برای دستگاه های مشابه ما تعریف می شود، رصد آسیب ها، مشکلات، خلاءها، فاصله ها، جلب توجهات و ایجاد حساسیت عمومی نسبت به مسائل زنان است تا بعد بتوانیم ظرفیت ها را شناسایی کنیم، هماهنگی ایجاد کنیم بین این ظرفیت ها و این ظرفیت ها را مدیریت کنیم. بعضی اسم این را می گذارند سیاه نمایی. خب چون اعتقادشان بر این است که سرپوش بگذاریم و انتظار هم دارند با سرپوش گذاشتن و پاک کردن صورت مساله به حل مساله برسیم. فکر می کنند اینجوری کم کم مساله حل می شود. در صورتی که عملکرد گذشته و وضعیت موجود نشان می دهد که رویکرد درستی نیست و مطرح کردن و پرداختن به آسیب ها، قطعا می تواند کارساز باشد. کمااینکه در این دوسال، خیلی از مباحث را که مطرح می کردیم و ابراز نگرانی می کردیم از زنانه شدن آسیب ها، مورد انتقاد واقع می شدیم. حتی من یکی دوبار که در جلسات دولت مطرح کردم، می پرسیدند یعنی چه تانیث فقر؟ اصلا معنی ندارد. کم کم گفتیم زنانه شدن اعتیاد، زنانه شدن ایدز، بعد، زنانه شدن بخش غیررسمی اشتغال که یک بار روزنامه ها اشتباهی زده بودند زنانه شدن اقتصاد. ولی الان میبینیم که به راحتی همه درباره این مباحث حرف می زنند. رییس کمیته امداد، رییس بهزیستی و مسوولان مختلف. به نوعی عادی سازی شد درباره این رویکرد.
آن نشست درباره تن فروشی زنان هم در همین راستا بود؟
کارگروه های تخصصی ما، نشست های تخصصی برگزار می کنند. یکی از نشست ها سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن فروشی بود. این بسیار مورد انتقاد واقع شد. در این نشست از بعد حقوقی، جامعه شناسی و پزشکی به موضوع پرداخته شد. ایرادی که می گرفتند این بود که چرا کارشناس دینی در برنامه نبوده. دلیل هم این بود که این آسیب قرار بود از سه بعد بررسی شود. به منتقدان پیشنهاد کردیم که از بعد دینی برگزار کنند و یا ما می توانیم یک نشست تخصصی از بعد دینی برگزار کنیم. اما هدف ما از این نشست این بود که با توجه به تغییر الگوی ابتلا به ایدز که از تزریق به روابط جنسی پر خطر شیفت پیدا کرده است و اینجا خانم هایی وجود دارند که همسرانشان معتاد به این روابط پر خطر هستند و این بیماری را منتقل می کنند به همسرانی که هیچ نقشی ندارند. هدف ما سلامت این زنان بود در مقابل رفتارهای پرخطری که اتفاق می افتد. ضمن اینکه همه نشست براساس آمار و اطلاعات ۸ سال پیش بود که آن زمان مقاله علمی این تحقیق منتشر شده بود و در دسترس همه قرار گرفته بود. ما اصلا به آمار جدید دسترسی نداشتیم. اما به ما انتقاد کردند که شما این آسیب را به رسمیت می شناسید و می خواهید که کارت سلامت به زنان تن فروش داده شود.
در دولت گذشته هیچ کار آماری نشد و یا اگر شد، هیچ اطلاعاتی منتشر نشد. پروژه هایی برای بررسی آسیب ها دارید؟
ما الان به اتکای کاری که در مرکز رصد اجتماعی کشور انجام می شود و همکاری خوبی که داریم با این مرکز، به اطلاعات جدید می توانیم دسترسی داشته باشیم. از طرف دیگر خلاء دیگری که داریم، نبود دادههای آماری و شاخص های جنسیتی است که با پژوهشکده امار یک قرارداد داریم. تقریبا تمام شده پروژه به اتمام رسیده ویافته ها را در اختیار داریم، درحال بررسی آن هستیم تا در مجموعه اماری کشور شاخص های اماری که وجود ندارد را پر کنیم. نبودن این شاخص ها باعث می شود که ما در مجامع بین المللی، در مقایسه با کشورهایی که این شاخص ها را ارائه داده اند، جایگاه پایین تری کسب کنیم. این پروژه را پیگیری می کنیم. یکی از الزامات اهداف توسعه پایدار، SDG همین امار و داده های جنسیتی است که به عنوان مقدمه و پیش شرط آن سند در گزارش ها باید مدنظر قرار بگیرد.
یکی از حاشیه های سال ۹۴ معاونت زنان، موضوع بازداشت نزار احمد زكا، خبرنگار لبنانی-آمریکایی بود که پس از دومین همایش و نمایشگاه بين المللی نقش آفرينی زنان در توسعه پايدار در فرودگاه بازداشت شد. گفته شد او جاسوس بوده است.
دومین همایش و نمایشگاه بين المللی نقش آفرينی زنان در توسعه پايدار به ابتکار دفتر امور زنان و خانواده وزارت صنعت، معدن و تجارت با مشارکت معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری برگزار شد. شورای راهبردی این همایش، مستقر در معاونت بود و من خودم رییس این شورا بودم. تقسیم کاری انجام شد؛ مکاتبات و دعوت از میهمانان خارجی در سطح وزیر با ما بود. فراخوان که داده شده بود، چند نفر مقاله داده بودند. این آقا هم مقاله داده بود. با امضای من برای کسانی که مقاله داده بودند، یک فرم خاصی برای دعوت رفته بود، برای او هم این دعوت نامه ارسال شده بود. ایشان ویزا گرفته بود. اگر او جاسوس بود، صلاحیت ورود به کشور را نداشته و … خب من که نباید بروم بررسی کنم. از مبادی ذیربط رد شده بود و ویزا گرفته بود. عکسی هم که با من گرفته بود، در حاشیه ضیافت شام بود، مطابق پروتکل، مثل همه که عکس می گیرند. در آن میزگردی که ما برگزار کردیم در حاشیه همایش، آن آقا هم نشسته بود، مثل همه میهمانانی که می توانستند در آن ساعت هر سالنی بروند و در هر نشستی شرکت کنند. بعد این عکس هم منتشر شد و گفتند جاسوس در جلسه مولاوردی! انگار کسی که جاسوس است داد می زند جاسوس است، درحالی که در آن جلسه فرد دیگری سخنرانی می کند. ایشان تا روز آخر بوده. حتی عکس ها را که دیدم، یادم نمی آمد. صد نفر عکس گرفتند، یکی هم ایشان. بعد از یک هفته خبر رسید که این آقا موقع خروج از کشور، در مسیر فرودگاه بازداشت شده. حالا می گویند من چرا دعوت کردم. تقصیر من است که این آقا جاسوس از آب در آمده یا کسانی که اجازه دادند بیاید، داخل کشور چند روز بچرخد و بعد در مسیر فرودگاه بازداشت شود؟ این فرافکنی ها هم برای ما سوال برانگیز است.
عکسها: زاوش محمدی
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .