- ۱۵ دی ۱۳۹۴ , ساعت ۱۱:۰۸
- 655 views
- ثبت یک دیدگاه
- چاپ مطلب
پرسشهای بزرگ در آستانه جشنواره سی و چهارم
تقدیمی هدف:
سیمرغها در قفس به پرواز در میآیند
از آن روزهایی که برای تماشای فیلم های مهم جشنواره سرو دست می کشاندیم و کوچه کنار سینما محملی می شد برای گپ و گفتهای عاشقان سینما سالها گذشته است. عاشقانی که در صفهای طولانی برای تماشای آثار فیلمسازان ایرانی، سوز میانه زمستان را به جان می خریدند. سالها گذشته است اما جشنواره هنوز هم افتتاحیه دارد و اختتامیه. هنوز هم می شود منتظر پیشفروش بلیت هایی بود که در یک ردیف چندتایی به هم چسبیدهاند و می شود یک روز تمام را در سالن های تاریک سینما گذراند و از دیدن فیلم – حتی شده از نوع متوسط و غیرقابل دفاعش- پشت سر هم لذت برد. جشنواره هنوز هم بروشور و صندوق رای مردمی، عوامل حاضر در سالن ، ویژه نامه رایگان و فرم های نظرسنجی دارد تا دوستدارانش حداقل هر سال به عشق نوستالژیاش هم که شده منتظر بهمن و دهه فجر بمانند، با این حال دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست..
این جشنواره با تمام دوست داشتنی هایش پر از نقص و ایرادهایی است که طی سالهای گذشته کمتر برای حل و فصل آنها قدمی برداشته شده است.
در فاصله کمتر از یک ماه مانده به جشنواره سی و چهارم فجر انگار هنوز با دریافت اخبار خوش فاصله داریم و جدا از ایرادهای بزرگ ماهوی به اصل برگزاری جشنواره که هر سال به شکل پرسشهایی جدی مطرح میشود و البته مسوولان سینمایی پاسخ روشنی برایشان متصور نیستند، در خصوص شکل اجرای جشنواره نیز هنوز خبری نشنیدهایم که سر ذوقمان بیاورد و دلیلی باشد تا با نگاه امیدوارنهتری این سه هفته باقی مانده تا شروع جشنواره را پشت سر بگذاریم.
خبرهای خوب کجاست؟
اهالی سینما می گویند جشنواره فیلم فجر به نوعی تحویل سال سینمای ایران به حساب می آید که با وجود ایرادهای فراوان نسبت به ماهیت برگزاری و نوع برگزاریاش همواره برای حضور چشمگیر در مهمترین بخشهای آن سر و دست می شکانند. در واقع شاید برای بسیاری از سینماگران مدل اجرای جشنواره چندان مهم نباشد و به حضور صرف در بخشهای اصلی آن اکتفا کنند.این سینماگران هر ساله به روی کاستیها و اشتباهاتی که در نحوه برگزاری این فستیوال رخ می دهد چشم می پوشند و احساس میکنند جشنواره فجر چیزی بیش از آنچه طی سی و اندی دورهاش نشانمان داده چیزی برای ارائه ندارد اما خب طبیعی است که مطالبات اهالی رسانه و مردم هر سال بیشتر از قبل باشد و دنبال اتفاقهای بهتری بگردند که هنوز نشانههایی از این اتفاق های خوب در دوره سی و چهارم به گوش نرسیده است.
جشنواره مردمی؟
جشنواره فجر به ادعای دبیر تازهاش یک جشنواره و جشنی مردمی است که باید از سیاست و سیاسی بازی دور باشد. در واقع هدف گذاری دبیر و مسوولان جشنواره در این خصوص منطقی و صحیح به نظر می رسد اما وقتی چنین ادعایی مطرح می شود باید برای به کرسی نشاندن موضوعی که به عنوان یک اصل ارائه شده دنبال نشانه ها و حقایق موجود رفت. در واقع اینکه جشنواره فجر یک جشنواره کاملا مردمی است تنها شعاری دهان پرکن برای مسوولان برگزاری این فستیوال بوده که کارکردی هم ندارد وگرنه همه میدانند جدا از فاصله گرفتن قاطبه مردم با جشنواره – و علاقهمندی تنها طیف محدودی به جشنواره مثل دانشجویان سینما -پل ارتباطی چندانی نمی توان بین مردم با جشنواره فجر برقرار کرد و انگ دولتی بودن و اعمال نظر همه جانبه دولت در برگزاری و به سرانجام رساندن آن همواره به پیشانیاش چسبیده است. مشخصا ایستادن در صفهای گیشه،خریدن بلیت و در نهایت ارائه آرای مردمی آن هم به شکل کاملا نامنظم و ناشیانه( از تغییر سئانس نمایش فیلم ها گرفته تا کم بودن تعداد سالن ها، کیفیت پائین نمایش، نحوه اکران، نرسیدن فیلم ها به اکران و مشخص نبودن روال دریافت آرای مردمی) تنها نشانه های مردمی بودن این فستیوال به حساب می آیند وگرنه تمام هیاهو و زرق وبرق های موجود در حاشیه جشنواره بین اهالی سینما و رسانه ها برقرار است و به عبارت صحیح تر فجر، جشنواره ای دولتی با استقبال نسبتا چشمگیر از سوی رسانه ها و سینماگران است نه مردم.
دبیرتئاتری، دور از سینما، دور از رسانه
وقتی حجت الله ایوبی سکان امور اجرایی جشنواره را از علیرضا رضا داد گرفت و به محمد حیدری سپرد برای این تغییر فلسفهای داشت که چندان منطقی به نظر نمی رسد.ایوبی می گفت لزومی ندارد دبیر جشنواره هر سال یک فرد مشخص باشد و به همین خاطر با وجود رضایت نسبی از عملکرد رضاداد فرد دیگری را جایگزین او کرد ؛ فارغ از اینکه تغییر افراد صرفا به معنای القای تفکرات و ایدههای نو برای پیشبرد بهتر امور نخواهد بود و گاهی تجربیات اجرایی مدیران سال گذشته و ایجاد تغییرات هوشمندانه در جهت اجرای بهتر و کم اشکالتر شدن جشنواره می تواند نتایج بهتری دربر داشته باشد.
با وجود این طرز تفکر نه چندان قابل قبول ،ایوبی تغییر دلخواهش را انجام داد و یکی از مدیران همراه خود طی سال های اخیر را به عنوان دبیر جشنواره برگزید. محمد حیدری که سابقه تئاتریاش در رزومه کاری او سنگینی می کند حالا دبیر معتمد ایوبی است که بین سوابق او با سینما و رسانه نمی توان ارتباط چندانی پیدا کرد. دبیری که مدیریت تئاتر شهر یا برگزاری جشنواره تئاتر فجر مهمترین و پررنگ ترین پست های اجرایی اش به حساب م آیند و تنها با در دست گرفتن موزه سینما در یک سال اخیر به سینماگران نزدیک شده حالا دبیر اجرایی مهمترین ویترین سینمای ایران است . به غیر از این همواره از دبیر یک جشنواره، نزدیکی به رسانهها و برقراری ارتباطی که نشان دهد روابط عمومی را خوب می فهمد، انتظار به جایی است که به نظر نمی رسد حیدری صاحب این فاکتورهای اساسی باشد.
پنهان پشت ستاره ها
ستاره بازی مهمترین دستاورد دبیر امسال جشنواره فجر در فاصله سه چهار هفته ای تا شروع این فستیوال بوده است. جدا از به کار گرفتن تصویری از مرحوم خسرو شکیبایی در پوستر رسمی جشنواره که به نوعی شاخصه ستارهبازی تیم اجرایی جشنواره امسال تلقی می شود استفاده از چهرههایی مثل شهاب حسینی و مهتاب کرامتی به عنوان مشاوران هنری و البته حضور چهره دیگری به نام کتایون ریاحی و بنیاد خیریهاش در کنار سینمای مردمی اتفاقی بوده که توسط این دبیر تئاتری در جشنواره فیلم و سینما رقم خورده است .حضور مشاوران البته بیشتر شبیه یک حضور نمایشی است که به قول دبیر جشنواره می تواند پل ارتباطی بین مردم و جشنواره و البته از بین برنده دیوار بین مدیران دولتی و سینماگران باشد. واقعیت این است که هیچ کس نسبت به کارکرد ستاره ها در چنین فستیوال هایی شک ندارد و همان طور که خود حیدری گفته این اتفاق در تمام دنیا رخ می دهد اما واقعیت این است که کارکرد ستاره ها تنها حضور در کنفرانسهای خبری پیرامون جشنواره و کمک فکری به دبیر اجرایی اش نیست. در واقع مهمترین اتفاقی که می توان با حضور چهرهها در جشنواره رقم زد فعلا مغفول مانده و به آن پرداخته نشده است؛ اینکه چهره ها و ستاره های سینما به عنوان سفیران جشنواره در تمام برنامه های تبلیغی مربوط به این رخداد شرکت کنند و حضورشان صرف قرار گرفتن در کنار دبیر حین سخنرانی های مطبوعاتیاش نباشد. در واقع با اتفاقاتی که امسال رخ داده بیشتر اینطور به نظر می رسد که دبیر جشنواره با استفاده از ستارهها و پنهان شدن پشت نام و محبوبیت آنها قصد دارد برنامههای نداشته اش را پیش ببرد هر چند امروز خبر استعفای شهاب حسینی از سمت مشاور دبیر جشنواره به خاطر موضعگیری او درباره فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» نشان میدهد که آقای دبیر باید فکر دیگری کند و راه دیگری بجوید.
تمام ایرادهای یک جشنواره
جشنواره فیلم فجر هر سال دارای اشکال و ایرادهای بزرگ و کوچک بسیاری بوده که انگار دل بستن به حل و فصل حتی بخشی از آنها یک امید واهی است و تنها یک خیالپردازی یا فانتزی تکراری اذهان اهالی سینما و دوستداران جشنواره خواهد بود.
اینکه هر سال فیلمها بدون اعمال فشار و سانسور مجوز حضور در جشنواره را دریافت کنند تقریبا یک آرزوی محال است اما غیر از این غیبت کارگردانهای طراز اول در جشنواره که هر سال بیشتر و بیشتر می شود، متولد نشدن هیچ پدیده ای چه در عرصه فیلمسازی چه در بازیگری و حتی صنوف مربوط به سینما – در حالی که هر سال باید منتظر رخ نمودن چند پدیده بود- ایرادهای بزرگی است که حالا با تکرار هر ساله تبدیل به اتفاقاتی آزاردهنده شده است. غیر از اینها به انتخابهای از پیش تعیین شده که باعث میشود رقابتها واقعی و سالم نباشد باید اشاره کرد. درگیر نبودن تمام صنفهای سینما با جشنواره در حالی که باید نمایندگان تمام صنوف هم در این عرصه دیده شوند، هم درگیر جشنواره باشند یکی دیگر از ایرادهایی است که می توان به این فستیوال وارد کرد. جدا از این، بحث محوریت کاخ جشنواره هم معضل دیگری است که باید حل شود؛ اینکه تمام اتفاقات و هیاهوی جشنواره اگر به سطح بین المللی نمیرسد و جهانی نمیشود حداقل باید در سطح شهر و استانهای کشور گسترده شود و همه چیز محدود به کاخ جشنواره نباشد.
همه نگاه ها به رئیس کاخ
بهروز غریب پور با سابقه اجرایی مثبتی که دارد می تواند یکی از معدود تغییرات دلخوش کننده این جشنواره باشد. غریب پور حالا تمام امور محدود به کاخ جشنواره را در دست دارد و چنانچه واقعا خودش با ایدهها و نوع مدیریتش بتواند کارش را پیش ببرد میتوان منتظر اتفاقات بهتری حداقل در مرکز اصلی جشنواره بود.
اعمال تغییرات یا شرح وظایف؟
این دیگر تبدیل به یک روال عادی در بین مدیران سینما و مشخصا دبیران جشنواره شده که به محض شروع فعالیتشان در سمت جدید به جای اینکه از اعمال تغییرات مثبت و نگاه تازه به نوع اجرای جشنواره بگویند وظایف خود ر ا در قالب تغییر بیان می کنند طوری که مخاطب باور می کند دبیر جدید قرار است وظایف اولیه و مشخص خود را به عنوان تغییر مطرح کرده و البته در واقع امر به عنوان یک اتفاق بهتر به خورد مدیران بالادستی اش دهد .
حقیقت اینکه تمام تغییراتی که دبیران جشنواره از آن دم می زنند تنها وظایف یا در نهایت تغییراتی سطحی است که نمی تواند به عنوان یک اتفاق خوب قلمداد شود. اینها همه کار اجرایی ساده دبیرانی است که تنها به خاطر تغییرات پی در پی افراد در این پست رخ می دهد و دبیر جدید تنها به بخشهایی که خودش اهمیت میدهد پرداخته و از این حرکت به عنوان نقطه قوت خودش یاد میکند وگرنه همه میدانند طی این سالها تغییرات اساسی در مدل برگزاری جشنواره صورت نگرفته .مثلا اینکه بخش بین الملل از جشنواره جدا شده یا کاخ رسانه و سینماگران مستقل شده و البته ساعت برگزاری نشستهای خبری تغییر کرده ،همه اتفاقات مثبت اما کوچکی است که نمیتواند یک اتفاق و حرکت رو به جلو باشد و همواره همه تغییرات در سطح باقی میماند.
تعیین تکلیف برای اکران سالانه
فیلم هایی که در جشنواره فجر هر سال به نمایش در می آید به نوعی کل برنامه اکران سال آینده یا حداقل بخش عمده ای از آن را مشخص کرده است اما این اتفاق هم نقص بزرگی را به وجود می آورد که باید برای حل این مشکل فکری کرد. در واقع به نظر میرسد دبیر و هیات انتخاب هر جشنواره با چینش فیلم ها و گزینش برخی از محصولات سینمای ایران تکلیف یک سال آینده اکران سینماها را روشن می کنند غافل از اینکه این گزینش باعث می شود فیلم های خارج از جشنواره در اکران عمومی سال آینده بلاتکلیف بمانند.
سیمرغی که بالهایش ریخت
با کسر اعتبار جایزه اصلی جشنواره فجر طی ادوار اخیر حالا المان جشنواره و تندیس بهترینها بیست مرغ یا ده مرغی است که وزن سال های گذشته را ندارد. جدا از تغییر شکل تندیس سیمرغ – که تغییرات متوالی اش یک خطای آشکار به حساب می آید و به نوعی ماهیت جشنواره و قدمت آن را زیر سوال می برد – از اعتبار سیمرغهای جشنواره به شکل قابل توجهی کاسته شده و نام سیمرغ خدشه دار شده است. دو سال قبل بود که همه سیمرغها به سمت یک فیلم مشخص پرواز کرده بودند اما ناگهان در لحظات پایانی تغییر مسیر دادند، یا سال گذشته فیلمی که بیشتر سیمرغ ها را مال خود کرده بود،تنها یک روز بعد از اکران عمومی از پرده سینماها پائین کشیده شد و این اتفاق تلخ در کنار بیرون گذاشته شدن فیلمهای قابل توجهی مثل «خانه پدری» همه در پائین آوردن اعتبار سیمرغ و ریختن پر و بال این پرنده افسانه ای دخیل بودند. غیر از این کنار گذاشتن ناگهانی فیلم هایی که در حین جشنواره دچار حاشیه های عجیب و غریب شدند و تنها بعد از یکی یا دو سئانس نمایش اجازه اکران نیافتند به اعتبار و ارزش جوایز این جشنواره لطمه زده و البته بحث رقابت را لوث کرده است.
این همه پرسش و پاسخ برای چه؟
نشست های مطبوعاتی فیلم های سینمایی جزئی جداییناپذیر از جشنواره فجر طی سال ها اخیر بوده اند که بعضا به حاشیه هم کشیده شده است.امسال قرار است این نشست ها یک روز بعد از اکران هر فیلم با حضور عوامل آن برگزار شود تا رسانه های نوشتاری قادر به پوشش خبری این نشست ها باشند . در کنار این اتفاق مثبت که باعث خواهد شد نمایندگان رسانه ها با فراغ بال بیشتری فیلم ها را تماشا کنند و با حوصله به ارسال خبر و گزارش خودشان برسند یک نکته منفی رخ خواهد داد. در واقع این تغییر می تواند منجر به ایجاد راه فراری برای عوامل فیلمهای ضعیف باشد که فردای اکران فیلم خود و با خوابیدن غائله ها به راحتی از پاسخگویی به رسانه ها شانه خالی کنند و حتی در نشست مربوط به فیلم شان حاضر نشوند. جدا از این اتفاق که به شکل اجرایی نشست های مطبوعاتی فیلم ها مربوط می شود پرسش اصلی این است که ماهیت و فلسفه برگزاری این نشسها چیست و مسوولان جشنواره از برگزاری این نشست های پرسش و پاسخ دنبال چه هدفی می گردند؟ چرا در کنار این نشستهاکه مهمترین کارکردش پر کردن گالری تصاویر خبرگزاریهاست، ورکشاپ های آموزشی و مباحثی که در حوزه بررسی و نقد فیلم نتایج سودمندتری خواهد داشت برگزار نمی شود و همه چیز در حد یک شوی رسانه ای باقی میماند؟
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .