- ۱۳ مرداد ۱۳۹۴ , ساعت ۸:۲۵
- 517 views
- ثبت یک دیدگاه
- چاپ مطلب
چالش های جدید در یک مثلث راهبردی
تقدیمی هدف:
چالش های جدید در یک مثلث راهبردی
یکی از اصلی ترین مسائلی که پس از توافق هسته ای در خصوص ایران مطرح است نحوه تعامل این کشور با متحدان منطقه ای خود و خصوصا سوریه و عراق است.
وب سایت روسی ایران رو در تحلیلی به قلم ایگور نیکلایف مدعی شده است که توافق هسته ای هیچ تغییری در رویکرد حمایتی ایران از این دو کشور منطقه که از متحدان آن به شمار می آورند نمی گذارد.
آنچه می خوانید ترجمه یادداشت این تحلیلگر و نویسنده برجسته روسیه درباره آینده روابط سیاسی و استراتزیک ایران با متحدان منطقه ای خود بعد از توافق وین است.
ایگور نیکلایف
در گفتار های برخی سیاستمداران و مفسران این اندیشه رواج زیادی یافته است که در پی امضای موافقتنامه نهایی درباره برنامه هسته ای، بین تهران و غرب به ریاست آمریکا یک نوع شراکت به وجود خواهد آمد که به امید ناظران خوشبین، می تواند راه حل بحران سوریه و پاسخ به خطرات فراروی بغداد را پیدا کند.
این اندیشه دور از واقعیت است. قبل از همه به این خاطر که راهکارهای ایران و غرب در این دو زمینه با هم تفاوت اصولی دارد. تحولات در این کشورهای مناقشه زده منطقه فقط بر شدت اختلاف نظرها بین تهران از یک سو و واشنگتن و متحدانش از سوی دیگر، می افزاید. رهبر معظم ایران به دفعات به این واقعیت اشاره کرده است. وی در سخنان اخیر خود تأکید کرد: «سیاست ما نسبت به آمریکای مستکبر بلاتغییر باقی مانده است. ما با آمریکا درباره مسایل منطقهای و جهانی دیگر مذاکرات نداریم و قصد نداریم داشته باشیم. ایران صرف نظر از موافقتنامه منعقد شده و اینکه این سند اجرا شود یا خیر، به حمایت از دوستان خود در منطقه، از فلسطینی ها، یمنی ها، شیعیان عراق و بحرین، از سوریه و حزب الله لبنان ادامه خواهد داد».
موضع گیری صریح و روشن رهبر معظم ایران نسبت به همکاری با ایالات متحده و متحدانش در زمینه امور منطقه ای، یک جنبه قضیه است. جنبه دیگر، بی میلی غرب به شراکت با تهران است. البته واشنگتن، لندن و پاریس اصولاً امکان این همکاری در زمینه حل و فصل مناقشات خاور میانه را از اول رد نمی کنند. ولی این همکاری تنها بعد از اجرای چند شرط مقدماتی توسط تهران می تواند جامه عمل بپوشد.
ایران چگونه می تواند به شریک همکاری با غرب تبدیل شود؟
چندی پیش کریستوفر مایر سفیر سابق بریتانیا در آمریکا بی احتیاطی به خرج داده و طی سخنان علنی اظهار عقیده کرد که دولت بریتانیا باید در برخورد خود با ایران بازنگری ریشه ای کرده و از این به بعد ایران را به عنوان «متحد راهبردی قرن 21 در منطقه» در نظر بگیرد. رسانههای گروهی با نفوذ بریتانیا سخنان سر کریستوفر را بی جواب نگذاشته و حرف های او را با قاطعیت دفع کردند و همزمان، شاید ناخواسته، شرایطی را فرمول بندی نمودند که تهران باید اجرا کند تا شریک غرب شود.
اولاً، ایران باید از حمایت از «گروه های تروریستی» (به تعبیر آنها) یعنی جنبش حزب الله و سازمان های مقاومت شیعه در سراسر جهان و قبل از همه در پادشاهی های حاشیه خلیج فارس دست بکشد.
ثانیاً، مسئولین ایرانی باید به برقراری دمکراسی به تعبیر غربی کلمه دست بزنند یعنی به «سرکوب مخالفان» پایان دهند، آزادی کامل مطبوعات را تأمین کنند و مقام های سابق را به همه کسانی که به علت روابط با جنبش سبز برکنار شدند، باز گردانند. طبیعتاً آزادی بیشتری باید به اقلیت ها بخشیده شود. محافل ترقی خواه بین المللی اوضاع ایران در این زمینه را به قدری اسفناک می دانند که حتی بهانه ای برای صدور بیانیه ویژه بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد ایجاد کرد که به عقیده وی «وعده های رئیس جمهور جدید ایران مبنی بر حمایت از اقلیت های مذهبی و اصلاح قوانین تبعیضی کشور، تحقق نیافته است».
نکته سوم که به اندازه دو نکته اول اهمیت دارد، این است که ایران باید اسراییل، مهم ترین متحد غرب در خاور میانه را به رسمیت بشناسد. سیاستمداران اروپایی و آمریکایی ضمن اشاره به منافع تل اویو می گویند: «ما نمی توانیم با رژیمی ائتلاف راهبردی تشکیل دهیم که برای قتل عام آمادگی بالقوه دارد».
رابعاً تهران باید از سیاست مستقل نسبت به همسایگان و متحدان خود که به تعبیر مخالفانش چیزی جز «تلاش در جهت برقراری سلطه منطقه ای» نیست، امتناع کند. ایران باید از حمایت از اسد و شیعیان عراق و یمن دست بکشد در حالی که مبارزه با داعش باید تنها در چارچوبی که به اصطلاح ائتلاف ضد تروریستی تعیین کرده باشد، صورت بگیرد. البته همین ائتلاف جدیداً اعتراف کرد که عملیات آن علیه داعش به بن بست خورده است و اینکه دسته های مسلح داعش «با نهایت بی اصولی» ضربات هوایی را نادیده می گیرند و به اندازه یک سال پیش قوی هستند.
از مراتب فوق معلوم می شود که غرب طبیعتاً حاضر است ایران را به عنوان شریک راهبردی خود در منطقه قبول کند ولی تنها زمانی که جمهوری اسلامی بیش از این جمهوری اسلامی نباشد و از آرمان های انقلاب، از سیاست مستقل خارجی و از دفاع از منافع خود و متحدان خود دست بکشد. واشنگتن و متحدانش گزینه های دیگر را در نظر نمی گیرند. لذا این شروط پیشنهادی نیست بلکه اتمام حجت است.
رهبران ایران قصد اجرای این خواست ها را ندارند و به همین علت گام های اخیر ایران در مثلث تهران – بغداد – دمشق و از جمله سفر جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به عراق و امضای قرارداد جدید اعتباری با دولت سوریه، یک نوع پیام برای متحدان جمهوری اسلامی بود. معنای این پیام روشن است: موافقتنامه وین تنها درباره برنامه هسته ای امضا شده و هیچ گونه معامله پشت پرده در کار نیست؛ مواضع ایران در زمینه حمایت از دولت مشروع سوریه و تمامیت ارضی عراق، حتی در شرایطی که وخامت اوضاع این دو کشور همچنان ادامه دارد، تغییر نکرده است.
دمشق در اوج بحران
در طول مدتی که اوضاع خاور میانه زیر سایه تحولات دراماتیک در زمینه تدارک و امضای پیمان وین قرار داشت، اوضاع سوریه به سطح کیفی جدید انتقال یافت. در حال حاضر این سئوال که سرکوب شورش تا چه زمانی ادامه خواهد یافت، برای دمشق مطرح نیست. سئوال به گونه دیگری مطرح می شود یعنی اینکه چطور می توان با تلفات و ضایعات هرچه کمتر عقب نشینی راهبردی به عمل آورد، کدام اراضی را می توان در راه حفظ هسته اقتصادی و سیاسی کشور قربانی کرد و چطور باید با دست کشیدن از برخی مناطق کشور، توان بالقوه تلافی جویی و پیروزی آینده را حفظ نمود؟
روز 26 جولای بشار اسد در سخنان خود به ضرورت تلخ همین انتخاب راهبردی اشاره کرد. جنگ فرسایشی که ایالات متحده، عربستان سعودی و ترکیه در بهار سال جاری در اجرای آن به عنوان تنها راه مؤثر تمرکز کردند، به ثمر نشسته است. امتناع – هر چند نه چندان صادقانه – آنکارا از بازی خود در سوریه و پیوستن مقامات ترکیه به اجرای طرح آمریکایی «مناطق آزاد»، در معادلات نیروهای این جنگ تحول ریشه ای به وجود آورده است.
از این به بعد تلاش های ائتلاف ضد سوری هدف ایجاد این مناطق را دنبال می کند که همانطور که تجربه لیبی نشان داد، به پایگاه های شورشیان تبدیل می گردند. بعد از آنکه در این اراضی یک نوع «دولت دمکراتیک» به عنوان تنها نماینده مشروع ملت سوریه اعلام شود، برای آن دسته از اعضای جامعه بین المللی که هنوز درباره اینکه در سوریه از کدام نیروها حمایت کنند، تصمیم نهایی نگرفته اند، فانوس دریایی سیاسی روشن خواهد شد.
امکانات و منابع دمشق برای نه تنها مقابله با شبه نظامیان بلکه تعرض موفقیت آمیز در همه جبهه ها ته می کشد. همدستی ترکیه با آمریکا باعث از بین رفتن یکی از پایه هایی می شود که وجود آن به ارتش سوریه کمک می کرد که در محورهای دیگر تمرکز کند. منظور ما کردهای سوریه هستند که از حزب کارگر کردستان که به بشار اسد علاقه مند است، طرفداری کرده و مشغول نبردهای بی امان با اسلام گرایان بودند.
بازمانده های اقتصاد کشور در پی ویرانی هدفمندانه آن توسط شورشیان نمی تواند مایحتاج ارتش و پشت جبهه را تأمین کند. در سخنان رئیس جمهور سوریه برای نخستین بار اعلام شد که منابع انسانی تقریباً ته کشیده است. وقت عقب نشینی راهبردی و گذر به دفاع شدید، وقت صرف نظر کردن از جزء برای حفظ کل فرا رسیده است. این انتخاب برای دولت و ملت سوریه انتخاب فاجعه باری است. اسد گفت: «هر قسمت کشور برای ما فوق العاده ارزشمند و عزیز است ولی جنگ شرایط و اولویت های خود را دیکته می کند».
نمایندگان تهران که طی دو هفته اخیر از پایتخت سوریه بازدید کردند، اعلام نمودند که حمایت از اسد ادامه خواهد یافت. علاوه بر آن، تحویل مقادیر سابق کالاهای مصرفی اعم از محصولات کشاورزی تا وسایل فنی خانگی که باعث تثبیت قیمت های بازارهای محلی و کاهش سختی های زندگی مردم می شود، برای دمشق تضمین شده است. اندیشه اساسی بیانات رسمی نمایندگان تهران که بعد از امضای توافقات وین از دمشق بازدید کردند، چنین بود: «ما تا آخر پشتیبان اسد و ملت سوریه خواهیم بود».
بغداد: مسأله حفاظت از وحدت کشور
عده ای در بغداد از انعقاد پیمان وین خوشحال نشدند. اکثر رهبران سنی های عراق این خبر را به عنوان پیامی تعبیر کردند که اکنون دست نیروهای مردمی شیعه مورد حمایت تهران باز شده است و اینکه برقراری نظارت کامل آنها بر کشور و بازگشت به دوران تبعیض سنی ها مسأله زمان بیش نیست.
بعد از امضای توافقات وین گرایش های نیرومند جدایی مناطق سنی نشین از عراق و تبدیل شدن به دولت مستقل فقط شدت یافته است. تفرقه در این کشور همچنان شدت می یابد. کردستان عراق در عمل مستقل شده است و تنها توافقات با واشنگتن و نگرانی از واکنش تهران است که به اربیل اجازه نمی دهد استقلال حقوقی خود را اعلام کند.
رهبران سنی ها با شتاب دسته های مسلح خود را تشکیل می دهند که این کار رسماً برای مقابله با داعش انجام می شود ولی در حقیقت امر هدف مقابله با شیعیان را دنبال می کند. سطح آمادگی رزمی این نیروها چندان بالا نیست. آنها نمی توانند حتی با پشتیبانی ارتش نه تنها عملیات جنگی مستقلی اجرا کنند بلکه حتی مناطقی را کنترل کنند که دیگران برای آنها گرفته اند. در نتیجه، شیعیان بعد از آزاد کردن مناطق سنی نشین مجبورند همانجا بمانند زیرا در غیر این صورت مجبور خواهند شد تا یکی دو ماه دیگر در راه همان آبادی بجنگند چرا که نیرو های مردمی سنی و واحدهای ارتش منظم با شنیدن اولین شلیک گلوله از سوی دشمن از آنجا فرار می کنند.
همین امر دوباره باعث بی اعتمادی می شود. اصل جا افتاده سنتی این است که زمین به کسی تعلق دارد که آن را فتح کرد. سنی ها اعتقاد دارند که شیعیان به بهانه مقابله با داعش فقط اراضی سنی نشین را اشغال می کنند. لذا یک دور باطل ایجاد می شود.
نخبگان سنی به همین اندازه نگران برنامه های بلندپروازانه سیاسی برخی فرماندهان بسیج شیعی هستند. پیروزی واقعی جنگی باعث رشد محبوبیت آنها نزد پیروان همه مذاهب می شود. بخشی از سنی های شهر نشین اینطور فکر می کنند: «رهبران سابق ما نتوانستند از ما دفاع کنند و در زمین های ما صلح برقرار نمایند. چه لزومی دارد که باز هم بیشتر از آنها حمایت کنیم؟ بهتر است که کسانی حکومت کنند که در میدان نبرد استعداد های خود را به اثبات رسانده اند».
این دیدگاه در میان سنی های عراق بیش از پیش رواج پیدا می کند که به موازات دوری از بغداد این صداها بلندتر می شود. با عنایت به اینکه آن دسته های بسیجی شیعیان به پیروزی های درخشان دست می یابند که با تهران ارتباط دارند و در صفوف آنها مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می جنگند که گاهی نه تنها عملیات جنگی را اداره می کنند بلکه سازماندهی زندگی صلح آمیز مردم مناطق آزاد شده را بر عهده خود می گیرند، نخبگان سنی و شیعیان با نفوذ عراقی که نظرشان درباره ایران دو پهلو است، احساس می کنند که نگرانی ها و هراس های آنها بی اساس نیست.
سفر 26 ماه جولای جواد ظریف به عراق بایستی جلوی توسعه این مناقشه را گرفته و برخی اصول سیاست تهران نسبت به بغداد را به آگاهی نخبگان سنی و شیعه برساند.
وی ضمن بازدید از اماکن مقدس شیعیان در نجف و کربلا و ملاقات با معتبر ترین نخبگان سنی و شیعه، برای آنها توضیح داد که امضای توافقات وین قبل از همه باید به عنوان امکان مبارزه مشترک با افراطی گری، فرقه گرایی و تروریسم تلقی شود و اینکه مقابله با داعش از کشمکش ها بین شیعیان و سنی ها بر سر قسمت های بیشتر یا کمتر قدرت اهمیت به مراتب بیشتری دارد.
محتوای قسمت دوم پیام وی برای نخبگان عراقی این بود که تهران بی چون و چرا از تمامیت ارضی همسایه خود پشتیبانی می کند. وی تأکید کرد که خودمختاری ها صرف نظر از وسعت اختیارات خود، باید بخشی از عراق مستقل باقی بمانند. امتناع ظریف از بازدید از اربیل به مقامات کردستان عراق پیام روشنی فرستاد که زیاده روی نکنند.
ظریف در خاتمه به نخبگان سیاسی عراق اطلاع داد که امنیت کامل دو شهر مقدس نجف و کربلا، ضمانت عدم مداخله تهران در امور کشور همسایه را می دهد. این همان خط قرمز است که نخبگان محلی در صورت عدم تجاوز از آن می توانند نگران استقلال خود نباشند. تهران در روابط با بغداد تنها بر امنیت این دو شهر تأکید خواهد کرد.
******
درخواست های شبیه به اولتیماتوم واشنگتن و متحدانش در رابطه با اینکه ایران چگونه باید تغییر کند تا به وضع حقوقی «شریک راهبردی» در حل مناقشات خاور میانه نایل آید، قطعاً بی معنی است. طرف ایرانی با برداشتن گام های سنجیده و واقع بینانه، پاسخ تنش فزاینده در مثلث راهبردی تهران – دمشق – بغداد را می دهد. این امر باعث تعجب نمی شود زیرا تهران نیست که کانون اساسی مسایل و مشکلات منطقه می باشد. در حقیقت امر، امروزه کلید حل این مسایل هم در دست ایران نیست.
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .