این موارد را ساده نگیرید؛ ماهواره، اینترنت، جهانی‌سازی و سکولاریسم، عوامل رواج ازدواج سفید در ایران

ازدواج سفید

چاپ

این موارد را ساده نگیرید؛ ماهواره، اینترنت، جهانی‌سازی و سکولاریسم، عوامل رواج ازدواج سفید در ایران

مدیر گروه مدیریت و آینده پژوهی جامعه‌المصطفی معتقد است: پدیده ازدواج سفید یک زندگی مادی و فاقد ارزش‌های ماورائی و اُخروی است که با تهاجم فرهنگی، افزایش رسانه‌های مخرب، ایجاد عرفان‌های کاذب و مجموعه‌ای از این عوامل به وجود آمده و متأسفانه به تدریج در حال گسترش است.

ازدواج سفید یا زیر سقف رفتن دختران و پسران بدون جاری شدن خطبه عقد، پدیده‌ای است که در جامعه امروز رو به گسترش است؛ دکتر جعفر رحمانی، مدیر گروه مدیریت و آینده پژوهی جامعه‌المصطفی، دو پدیده جهانی سازی و رشد ارزش‌های دنیای سکولار، در کنار بی‌توجهی مدیران را منجر به بروز پدیده ازدواج سفید می‌داند. او مهم‌ترین راهبردی که در قبال این آسیب اجتماعی می‌توان اتخاذ کرد را تقویت نظام اعتقادی در جامعه عنوان کرد.

پدیده ازدواج سفید از چه زمانی آغاز شد و منشأ پیدایش آن را چه می‌دانید؟

فرهنگ یک امر پویا و دائما در حال تغییر است و یکی از ویژگی‌های مثبت آن قابلیت رشد و ارتقاء آن است، اما یک ظهور و بروز ازدواج سفید که از نظر ما یک رذیله و شاخصه منفی به حساب می‌آید، به پدیده جهانی سازی برمی‌گردد. باید دقت کنیم که منظور بنده جهانی سازی است نه جهانی شدن. پدیده جهانی سازی بعد از رنسانس با هدف ایجاد یک فضای گسترده فراملی برای سرمایه داری و ثروت اندوزی اتفاق افتاد. البته غربی‌ها در این روند متوجه شدند که بسیاری از ارزش‌های جوامع و کشورها مانع از پدیده جهانی شدن، خواهد شد،؛ بنابراین به دنبال تخریب فرهنگ‌های کوچک، محلی و ملی کشورهای دیگر برآمدند و به ترویج و جایگزینی آن‌ها با ارزش‌های زندگی سکولار و غربی پرداختند.

یعنی می‌خواهید بگویید که ازدواج سفید هم از تبعات همین روند جهانی سازی بوده است؟

بله، دقیقاً. پدیده ازدواج سفید یک زندگی مادی و فاقد ارزش‌های ماورائی و اُخروی است که با تهاجم فرهنگی، افزایش رسانه‌های مخرب، ایجاد عرفان‌های کاذب و مجموعه‌ای از این عوامل به وجود آمده و متأسفانه به تدریج در حال گسترش است. بنابراین دو پدیده رشد جهانی سازی و رشد ارزش‌های دنیای سکولار باعث یک هجوم بی‌بند و بار مانند ازدواج سفید شده است که خیلی از مسائل آن نه تنها مغایر با اخلاقیات است، بلکه با اصل و ریشه دین هم مخالفت دارد. البته همه چیز را به گردن این دو عامل نمی‌اندازم و از طرف دیگر سوء تدبیرها، سوء مدیریت‌های ما و عدم توجه به نیازهای اجتماعی و اقتصادی که شامل حال بسیاری از مسئولین ما شد، دست به دست این دو عامل داد و منجر به ظهور و بروز این فاجعه شد. این پدیده را از آن جهت یک فاجعه می‌دانم که بدترین حالتی که می‌توان برای یک فرهنگ متصور شد، رخ دادن این رذایل و گسترش آن است.

این پدیده در چه شرایط اجتماعی و چه برهه‌ای در جامعه ما رخ داد؟

فکر می‌کنم که گذشته ازدواج سفید در ایران سابقه زیادی ندارد و اگر بخواهیم یک ریشه‌یابی داشته باشیم باید بگویم که با رشد شگفت آور فناوری و ظهور رسانه‌ها، ماهواره‌ها، اینترنت و فضای مجازی زمینه را برای بروز این پدیده فرآهم شد و به دلیل کمبود دانش و معرفت دینی خیلی سریع در ذهن برخی از اقشار جامعه جا باز کرد و به طور کلی می‌توانم بگویم ریشه‌های این پدیده در جامعه در دهه دوم انقلاب پدیدار شد. اگر صحبت‌های مقام معظم رهبری را یادآور شویم، متوجه می‌شوی که ایشان همواره امر تهاجم فرهنگی را بر تهاجم نظامی اولویت می‌دادند و در ادامه کار به جایی رسید که ایشان این موضوع را به عنوان ناتوی فرهنگی عنوان کردند؛ یعنی تجمیعی از سربازان فرهنگی نظام یافته و برنامه ریزی شده؛ این نوع هجوم نظامی نرم، بسیار خطرناک‌تر از حمله سخت و نظامی است و اگر به زودی چاره‌ای در این باره نیندیشیم، مطمئناً فاجعه‌ای بزرگ در راه خواهد بود.

تأثیر این گونه از ازدواج‌ها در جامعه چه خواهد بود؟

متأسفانه این نوع از زندگی زنان و مردان مجرد در کنار هم که بدیهی‌ترین نکات دین ما را نادیده می‌گیرد، امروزه ترویج پیدا کرده است و به لحاظ جذابیت و بی‌تقوایی و کاهش عمق معرفت دینی در برخی از شهرهای ما گسترش پیدا کرده است. شما اگر در مبانی دینی تفکر و تعقل داشته باشید، متوجه می‌شوید که هسته دین بر خانواده استوار است و محور و قوام دین بر پایه خانواده است و غربی‌ها با تهاجم فرهنگی خود دقیقاً این محور را نشانه رفته‌اند و من فکر می‌کنم آن‌ها به درستی می‌دانند که گلوگاه و نقطه بحرانی این انقلاب کجاست و متأسفانه باید بگویم که به درستی نشانه گرفته‌اند. چرا که وقتی خانواده جایگاه و محوریت خود را در جامعه از دست بدهد، باقی تخریب‌ها کار آسانی خواهد بود. متأسفانه مدیران ما با این نوع هجوم و این نوع حمله‌ها به شدت بیگانه‌اند و زیاد به این امر توجه ندارند و به ضرورت آن معتقد نیستند؛ به این صورت زمانی متوجه این موضوع خواهند شد که برای مقابله با آن متحمل هزینه‌های سنگینی خواهند شد.

آینده این گونه ازدواج‌ها را چگونه می‌بینید؟

با یک مثال این موضوع را توضیح می‌دهم؛ همان‌طور که می‌دانید یک ساختمان از اجزای مختلفی تشکیل شده و تضعیف هریک از این اجزا بر استحکام کل بنا تأثیرگذار خواهد بود. حالا شما ببینید که اگر فونداسیون و پی این ساختمان کج نهاد شود، هرگز استوار نخواهد بود و حتی اگر تا ثریا هم ادامه پیدا کند، راه کج خواهد بود. طبیعتاً این روند را اگر به حوزه خانواده تعمیم دهیم، آینده این گونه خانواده‌ها مطمئناً آینده‌ای نامطلوب خواهد بود.

شکل‌گیری این ازدواج‌ها مفسده‌های بسیاری از جمله افزایش طلاق، افزایش خیانت، کاهش میل به ازدواج‌های واقعی، تضعیف خانواده‌ها، کاهش جمعیت، به وجود آمدن فرزندان بی هویت و بسیاری مفسده‌های دیگر را برای جامعه در پی خواهد داشت. طبیعتاً وقتی کسی به این صورت هوس‌های خودش را ارضاء کند، مرزهای خانواده در آینده خواهد گسست و آینده این ازدواج و دایره شمول تبعات منفی این فاجعه، دقیقاً مثل یک بیماری پنهان است که تمامی اعضای جامعه و اندام حیاتی آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. برخی از تبعات این فاجعه را که امروز در جامعه ملاحظه می‌کنیم، پیش قراولان و نمادهای یک حادثه بزرگ هستند؛ اما می‌توانیم با فعال کردن سازمان‌ها، نهادها و مراکز مرتبط و تغییر اولویت‌ها در مراکز فرهنگی و نهادهای تأثیر گذار در حوزه فرهنگ، استراتژی مان را نسبت به این فاجعه آشکار و عملی کنیم.

چطور می‌توانیم جوانان را از تبعات این آسیب آگاه کنیم و راهکارهای برون رفت از این رفتار را چه می‌دانید؟

باید در این رابطه یک کار علمی و آکادمیک صورت بگیرد و اقشاری که مستعد این آسیب هستند چه به لحاظ پایگاه اجتماعی، چه به لحاظ سن و چه به لحاظ جنس شناسایی شوند و مورد بررسی و هدایت قرار بگیرند. قبل از اینکه ما تدابیر، اقدامات و راهبردها را تعیین کنیم، باید این آسیب شناسی به صورت دقیق انجام شود. ما راهبردهای ما باید در دو جهت باشد؛ یکی در جهت بازدارندگی و یکی هم در جهت مدیریت تهاجم که باید در هر دو قسمت کار کنیم. در مورد بازدارندگی باید بیندیشیم که محورهای این حمله به سمت چه قشری، چه طبقه‌ای، با چه شدتی و چه ابزاری است تا بتونیم به درستی نقاط ضعف و آسیب پذیری آنها را برطرف کنیم. ما باید در قبال این موضوع رفتاری کنش گرایانه داشته باشیم تا یک سیستم دفاعی؛ اما متأسفانه ما امروز یک سیستم منفعلانه را در پیش گرفته‌ایم. اما مهم‌ترین راهبردی که باید اتخاذ کنیم تقویت نظام اعتقادی در جامعه است و تا این نظام اعتقادی تقویت نشود متأسفانه هیچ سدی در مقابل این سبک زندگی قادر به مقابله نخواهد بو