بعد از «رستاخیز» نوبت «اپرای عاشورا» شد

v

چاپ

ساخت اثری با موضوع عاشورا، شاید در وهله اول به نظر سازندگانش کاری معنوی، مذهبی و دلی باشد که مورد استقبال خیلی‌ها قرار بگیرد، اما حاشیه‌هایی که برای هر کدام از این آثار پیش می‌آید نشان می‌دهد انتظار استقبال از این نوع آثار چندان هم انتظار درستی نیست.

انتظار می‌رفت اجرایی اپرایی با تم عاشورا خیلی‌ها را راضی کند. از مسئولان حکومتی گرفته تا مخاطبانی که به دنبال نوآوری و یک اثر جدید هنری با مضمون عاشورا هستند.

با این حال، بخشی از این پیشبینی اتفاق نیفتاد. اگرچه مسئولان ارشاد از این کار تقدیر کردند و آن را اتفاقی تازه دانستند، اما کسانی هم بودند که آماده میشدند تا کفنپوش جلوی در تالار وحدت تجمع کنند و خواستار تعطیلی و توقف این اپرا شوند. کفن‌پوشانی که چندی پیش برای یک اثر دیگر با موضوع عاشورا یعنی «رستاخیز» هم به میدان آمده بودند.

اما این تازه بخشی از ماجرا بود. بخشی دیگر گلایههای بهروز غریبپور کارگردان تئاتر بود. کسی که اپرای ملی را در سال ۷۸ بنیان گذاشته بود و تحقیق و بازآفرینی متن اپرای عاشورا را انجام داده بود. این گزارش نگاهی دارد به آنچه که بر اپرای عاشورا گذشت.

دلواپسانی که حتی شایعه تکخوانی یک زن عصبانی‌‌شان میکند

انتشار یک فیلم در سایتهای منتسب به جریان اصولگرا، سرآغاز پروندهسازی برای اثری شد که قرار بود به عنوان اثری فاخر در ایام محرم اجرا شود. فیلمی که در آن گفته میشد یک زن در جریان تمرین این اپرا تکخوانی کرده است. آنها این کار را «حرمتشکنی در روزهای محرمالحرام» دانستند و این کار را «بیحرمتی به سید و سالار شهیدان» دانستند.

طبق معمول در این میان پای مسئولان ارشاد هم به میان آورده شد. این بار، علی مرادخانی که دربارهاش نوشتند: «به نظر میرسد معاون هنری ارشاد که همواره به حرکتهای آوانگارد از نوع هنجارشکن و محیرالعقول علاقه دارد این بار مرتکب اشتباه بزرگی شده است که قابل بخشش و جبران نیست.»

آنها خواستار پیگیری وزیر ارشاد پیرامون این ماجرا شدند. وزیر ارشاد که خود نیز بابت تکخوانی زنان زمانی بسیار مورد هجمه و فشار قرار گرفته بود و حالا متهم میشد که سیاستهای عطاءالله مهاجرانی را در معاونت هنریاش پی گرفتهاند.

اما بهزاد عبدی آهنگساز اپرای عاشورا این اتهامات را رد کرد. او گفت فیلمی که در این سایتها منتشر شده متعلق به تمرین و از کنار خواننده زن گرفته شده: «بدیهی است که در این شرایط بلندگو صدایی که به آن نزدیک است را ضبط میکند. در اپرای عاشورا هیچ تکخوانی زنی وجود نداشته و در کنار خانم خواننده، مردی به صورت همزمان آواز میخواند. ضمن این که باید از این افراد پرسید که وقتی بدون هماهنگی و رضایت ما، فیلمی از اجرا برداشته و منتشر شده، به لحاظ اخلاقی و قانونی جایز است؟»

v

v

او همچنین گفت که فیلم اجراهای اپرای عاشورا به طور کامل موجود است و و مشخص میکند که صدا در سالن به صورتی که در صدای زن غالب نباشد پخش شده و کاملا همخوانی بوده است.

به دنبال توضیحات عبدی، معاونت هنری وزیر ارشاد هم به میدان آمد و گفت و بیانیهای صادر کرد. بیانیهای که در آن آمده بود: ««تعظیم و ادای احترام به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و شهیدان کربلا و ساخت آثار هنری متناسب، از آن حماسه شورانگیز و یگانه در اشکال مختلف هنرهای نمایشی، تجسمی و موسیقی همواره مورد توجه هنرمندان متعهد کشور بوده و بدیهی است اینگونه آثار که در خارج از کشور نیز مخاطب داشته، می‌بایست با نگاه و معیارهای خاص هنر و استانداردهای بین‌المللی مورد نقد و بررسی قرار گیرد و الاّ دستاویز سلیقه و خدای ناکرده اغراض شخصی خواهد شد که متأسفانه فیلم منتشره در رابطه با اپرای عاشورا که از تست صدای گروه(ساندچک)، تصویربرداری گردیده حاکی از آن است و «چون غرض آمد، هنر پوشیده ماند.»

اما ماجرا به همین بیانیه ختم نشد. علی جنتی وزیر ارشاد هم در شبی که به تماشای اپرای عاشورا رفته بود در جمع خبرنگاران صراحتا گفت که برای این اپرا حاشیه‌سازی نشود. 

او گفت که با دیدن اپرای عاشورا سفری ذهنی به تاریخ داشتم و زمانی که گفتند حضرت امیرالمونین (ع) در محراب کشته شده اما برخی گفتند مگر علی نماز می خواند! ند! وقتی امشب این کار را دیدم به آنچه که در طول این چند روز روی خروجی سایت های خبری و برخی از وبلاگ ها مطالعه کردم، فکر کردم و متوجه شدم واقعا چه ظلم و جفایی نسبت به این کار می‌شود.

اعتراض‌های آقای غریب‌پور

بهروز غریب‌پور به عنوان پژوهشگر، نویسنده و کارگردان این اثر وقتی شنید که اپرای عاشورا در تالار وحدت به روی صحنه رفته است حسابی تعجب کرد. اجرایی که او خود از آن بی‌خبر بود: برایم جای تعجب است که فاصله‌ی محل کار من با بنیاد رودکی و دفتر آقای رهبری 50 متر است، اما ایشان درباره‌ی اجرای این اپرا صحبتی با من نداشتند و اگر با مدیر بنیاد رودکی صحبت نکرده بودم، حتی نام‌ام به عنوان نویسنده هم در بروشور اپرای عاشورا قید نمی‌شد.»

او همچنین گفت: «هبری سابقه رهبری اپرا را دارد و قطعا می‌داند اپرا بدون لیبرتو یا متن بی‌معنی است و در آن صورت به سمفونی تبدیل می‌شود ولی بازهم اشاره‌ای به کار من نمی‌شود و عجیب است که برگزارکنندگان این اپرا از سفیر چین به جای بهروز غریب‌پور تقدیر کردند، چون او دو ساعت از وقت خود را اختصاص داد تا این اپرا را بشنود. در حالی که اگر غریب‌پور سال‌ها قبل پژوهش و تحقیق نمی‌کرد و برای بودجه 150 میلیونی اپرای «عاشورا» 150 بار به مدیر و وزیر مراجعه نمی‌کرد هیچ‌گاه این کار اجرا نمی‌شد.» 

غریب‌پور با اشاره به همکاری‌اش با بهزاد عبدی نیز گفت: «زمانی که بهزاد عبدی را برای اپرای «عاشورا» انتخاب کردم نام و نشانی نداشت و خوشبختانه نتیجه‌ی اعتماد من با توجه به استعدادی که داشت امروز به اینجا رسیده است، اما در تعجبم که اگر روی سن تالار وحدت کسی مرا نمی‌شناسد، لااقل بهزاد عبدی باید خوب بشناسد.»

در پاسخ به این سخنان غریب‌پور علی رهبری اعلام کرد پارتیتور را از بهزاد عبدی گرفته و در جریان این که غریب‌پور متن را نوشته نبوده است. پاسخی که غریب‌پور را قانع نکرد:‌ «اید پرسید وقتی پارتیتور اثر را گرفتند نباید جویا شوند که اگر نویسنده‌ اثری در قید حیات است، طبق روال حرفه‌ای با نویسنده تماس گرفته شود؟ من در زمان اجرای این اثر، لحظه‌ای حتی آهنگ‌ساز و خواننده‌ام را رها نکردم تا خودشان تمرین کنند. تماما بالای سر کار بودم. حالا نباید بنا بر اصول حرفه‌ای، وقتی نویسنده اثر که با چنین حساسیتی این اثر را اجرا کرده و هنوز در قید حیات است در جریان قرار گیرد؟ آقای رهبری در جوابیه‌شان گفتند ‌ای ‌کاش غریب‌پور سر تمرینات ما می‌آمد. یعنی شأن من در حدی است که خودم سر تمرین بروم؟ رهبری، به‌عنوان مدیر هنری ارکستر، کاملا غیرحرفه‌ای رفتار کرده. یک وقتی هست نویسنده اثر غایب است یا در قید حیات نیست، آن وقت می‌توان گفت چنین اتفاقی محتمل است اما من که زنده‌ام و در ٥٠ قدمی تالار وحدت هستم! آن وقت حتی به من اطلاع ندادند، بعد هم سفیر چین را دعوت کرده‌اند، من حداقل بیش از سفیر چین لازم بود این کار را ببینم. آقای رهبری گفته بودند اگر شب اول من برای تماشای کار می‌رفتم از من نیز دعوت می‌کردند روی سن بروم! من نیازی به دعوت آقای رهبری برای حضور روی سن ندارم، تماشاگران آثارم هم همیشه لطف داشته‌اند و بسیار روی سن تشویق شده‌ام! کمبود تشویق ندارم، تمام نارضایتی‌ام به‌خاطر خلأ عنصر حرفه‌ای در این اتفاق است. این اتفاق از سویی، ناسپاسی بهزاد عبدی است. من با اپرای عاشورا او را وارد عرصه حرفه‌ای کردم. بردن سفیر چین روی سن چه معنا دارد؟ مسلما فقط یک معامله سیاسی است. سفیر چین آیا شبانه‌روز برای این کار پژوهش کرده؟ که روی سن دعوت می‌شود اما من حتی از اجرای آن باخبر نیستم؟! باید گریست بر این اوضاع که حق یک نفر به‌راحتی پایمال می‌شود. آقای رهبری تصور کرده بودند که من و بهزاد عبدی دعوا داریم! نمی‌دانم چطور به چنین استنباطی رسیدند! من برای اپرای دیگرم حق دارم آهنگ‌ساز دیگری انتخاب کنم. سه اپرا با بهزاد عبدی کار کردم، بقیه اپراهایم را هم با دیگران کار کردم. از اساس دعوایی وجود نداشته. اصلا به‌فرض که ما دعوا داشتیم! مدیر هنری ارکستر موظف است ما را در جریان بگذارد. چطور ممکن است نویسنده و پژوهشگری در قید حیات باشد و خودبه‌خود بدون دعوت‌نامه در بین جمعیت بنشیند تا صدایش کنند و برود روی صحنه؟! با این حرف‌هایشان نه‌تنها عمل غیرحرفه‌ای‌شان را توجیه نکردند، بلکه کار را خراب‌تر کردند.»

در هر حال اپرای عاشورا با همه حاشیه‌هایش نشان داد که ساخت آثاری با تم مذهبی می‌تواند بسیار حساسیت‌برانگیزتر از آثار دیگر باشد. آثاری که با تم حوادث عاشورا و آنچه که بر سیدالشهدا رفت ساخته می‌شوند همچنان دچار حاشیه و چه بسا توقیف‌اند از «رستاخیز» گرفته تا همین «اپرای عاشورا» و معلوم نیست این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟