تغییرسیاست خارجی ترکیه از کجا نشات می‌گیرد؟

bb

چاپ

تغییرسیاست خارجی ترکیه از کجا نشات می‌گیرد؟آیا مثلث عربستان، اسرائیل و ترکیه علیه ایران شکل می‌گیرد؟

bb

بین الملل > خاورمیانه – یک کارشناس مسائل ترکیه در گفتگو با خبرآنلاین نگاه جدید در سیاست خارجی ترکیه را مورد تحلیل و تبیین قرار داد.

 گویی سیاست خارجی ترکیه بالاخره سرش به سنگ خورد و پس از آزمون و خطاهای پرهزینه، کاخ سفیدنشینان آنکارا دریافتند راه و رسم سیاست ورزی در خاورمیانه با الگوهای فضایی اردوغانی همخوان نیست. ترکیه پس از گذر نسبی از دوران تنش صفر با همسایگان وارد عرصه تنش حداکثری با تمام بازیگران شد. سوریه، عراق، ارمنستان، اسرائيل، روسیه، ایران و قبرس هر یک به نوعی در مسائلی با ترکیه به مشکل خوردند و این مشکلات در برخی موارد به قطع دائم روابط هم منتج شد. حالا اما و شاید پس از بحران های امنیتی در این کشور و البته تحمل هزینه های فراوان، سران این کشور را به این نتیجه رساند تا تغییری در راهبردهای منطقه ای خود پدید آورند. برای تحلیل این تغییرات با دکتر جعفر حق پناه، استاد مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

آیا سیاست جدید ترکیه در منطقه خاورمیانه نوعی بازگشت به راهبرد تنش صفر با همسایگان است؟

خیر من اینطور فکر نمی کنم. سیاست تنش با صفر زمانی بود که فقط ترکیه با همسایگانش مشکل داشت ولی الان منطقه دچار بحران و تنش است و می‌بینید تقریبا تمام بازیگران منطقه ای با یکدیگر به بحران و چالش رسیده‌اند. در حال حاضر وضعیت به گونه‌ای است که بیشتر سیاست کاهش و مدیریت بحران مشاهده می شود آنهم در پهنه ای است که ترکیه چه بخواهد و چه نخواهد از آن تاثیر می گیرد. مناقشاتی که امروز در منطقه دیده می‌شود، مستقیما ترکیه و مناطق پیرامونش را درگیر کرده است و خروج از آن تنها با نیت و تمایل ترکیه امکانپذیر نیست. مثلا در مورد بحران روابط ارمنستان و ترکیه قرار نیست گشایشی قرار صورت گیرد. الان بیشتر توجه آنکارا به کانون های بحران در منطقه باز می گردد و می خواهد نسبت خود با این بحران ها را قدری بازتنظیم کند.

ترکیه پس از سیاست تنش صفر با همسایگان، سیاست خارجی آشفته ای را به نمایش گذاشت که در نهایت به پیچیدگی و در هم تنیدگی بحران در سیاست خارجی این کشور منتج شد. آیا تغییر در راهبردهای منطقه ای این کشور، نوعی پذیرش شکست در سیاست خارجی دوران بهار عربی است؟

به نظر من ترکیه مقداری به تعادل بیشتر در سیاست خارجی روی آورده و به همان روال سیاست سنتی خود بازگشت داشته است. این روند هم بدین صورت بوده که همواره از تنش سازی های افراطی پرهیز کرده و تلاش کرده تعامل با همه بازیگران را حفظ کند. این روال کلی است که آنکارا از زمان تاسیس جمهوری ترکیه دنبال کرده است و همیشه هم بر همین مدار حرکت کرده و الان هم مقداری واقع بین شده و با توجه به هزینه هایی که داشته و وزنش را سنجیده و احساس کرده چاره ای جز این ندارد مجددا به همان رویه کلاسیک خود بازگشته است. نکته دیگری که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که به خاطر وقوع بحران های منطقه ای محور های تعاملی و توازنی به هم خورده و ترکیه تلاش می کند از این طریق مجددا موازنه سازی های سابق را داشته باشد و از این جهت هم بهبود رابطه با اسرائیل را هدف قرار گرفته تا هم تعادل منطقه و موازنه را حفظ کند و وزن این کشور را بالا ببرد و هم از حجم تنش سازی های منطقه ای خود بکاهد.

در راستای همین تغییر راهبرد، ما نوعی نگاه متفاوت در خصوص سوریه را هم از سوی آنکارا شاهد هستیم. اعلام می شود، ترک ها پذیرفته اند اسد در طول یک دوره انتقالی قدرت همچنان در راس امور باقی بماند، این در حالیست که در ابتدا و میانه بحران سوریه، ترک‌ها رفتن اسد را یکی از پیش نیازهای پایان بخشی به بحران سوریه می‌دانستند. 

البته که باید بین مواضع اعلامی و اعمالی تفاوت گذاشت. این صحبت ترک ها جدید نیست و یکسال گذشته هم به صورت پشت پرده این موضوع را اعلام کرده بودند. با توجه به شرایط میدانی باید ترکیه باید بیش از اینها از مواضع پیشین خود عدول کنند. واقعیت قدرت کردها را ببینند و وزن ایران و روسیه را درک کند و البته قدرت گروه های تکفیری را مد توجه قرار دهد و سپس بر اساس مختصات جدید وارد عرصه مذاکره شود. البته باید پذیرفت که اردوغان تا حدودی به این باورهای جدید رسیده است ولی شاید باز هم و بیش از این نیاز باشد که نگاه خود را با تحولات تازه همخوان کند.

به قدرت گرفتن گروه های تکفیری اشاره کردید. در خصوص نسبت این گروه ها و ترکیه پرسش های فراوانی وجود دارد. به ویژه با شدت گرفتن عملیات‌های تروریستی در این کشور، برخی از تحلیلگران معتقدند ترکیه با توجه به اینکه در ابتدای بحران‌های منطقه ای تلاش کرد از این گروه ها به عنوان بازوی جنگ نیابتی خود استفاده کند، با عیان شدن این حمایت ها مجبور شد دست از پشتیبانی از این جریان ها بردارد و نتیجتا این گروه ها هم تلافی کردند و این ضربات سهمگین امنیتی به ترکیه وارد شده است. شما نسبت میان ترکیه و گروه های تکفیری را چگونه می‌بینید؟

باید توجه داشته باشیم وقتی از گروه های تکفیری می کنیم فقط داعش نیست و باید از انواع داعش ها صحبت کنیم که برخی از آنها رابطه شان با ترکیه بهتر است و برخی خصمانه است. برخی از آنها ارتباطی با ترکیه ندارند و آنکارا در صدد مقابله با آنها بر آمده. این مهم است در نظر داشته باشیم ترکیه هرگز خیلی تجربه این شکل همکاری با گروه های غیر دولتی و تجربه جنگ های نیابتی را نداشت و بی مهابا وارد حوزه شد و هزینه های زیادی هم بر سر این ماجرا پرداخت کرد. آنها فکر نمی کردند مدیریت تعادل و توازن با برخی از این گروها تا این اندازه دشوار باشد. این در حالی است که اقتضای این جریان های ایدئولوژیک این است، فرمانپذیر نیستند. به عنوان مثال القاعده در قبال عربستان و آمریکا چنین کرد یا طالبان و پاکستان هم چنین وضعیتی داشتند. ضمن اینکه اقتضای نحوه این فعالیت ها چنین است که کنترل و نظارتی روی این فعالیت ها وجود ندارد. به هر سه دلیلی که ذکر شد ترکیه از سوی این گروه ها دچار چالش جدی شده و بعید است به این سادگی از این مخمصه خارج شود. آنهم نه به دلیل اینکه بحران سوریه عرصه فعالیت این گروه ها بوده و این مناقشه همچنان ادامه دارد، بلکه به دلیل اینکه اتباع ترک به این گروه ها سمپاتی دارند و اعضای این گروه در ترکیه شغل پیدا کردند و این شتاب و تحول در سیاست ترکیه ناشی از ضرورت و درک جدیدی است که رهبران ترکیه و دستگاه نظامی و امنیتی این کشور به آن رسیده اند.

بر این اساس شما هم بر این باورید بخش مهمی از این شیفت ناشی از بحران امنیتی است که در ترکیه پدید آمده است.

همینطور است. آنهم به به این دلیل  که محیط داخل و خارج ترکیه به هم پیوسته است و تسری بحران از این حوزه به دیگری، می تواند با سرعتی بالا و خطرناک صورت پذیرد.

در این تغییر و تحولات روسیه هم دیگر موضوعی بود که مورد عنایت مقامات ترک قرار گرفت. چرا ترکیه حاضر شد چنین هزینه وحشتناکی پرداخت کند و حالا پس از گذشت مدت زمانی، دوباره حاضر شود عذرخواهی رسمی کند تا بحران خودساخته خود را پایان بخشد؟

همانطور که گفتم فعل و انفعالات در سطح منطقه ای دائما تغییر می‌کند. روسیه به صورت سنتی بازیگر کلاسیک و کلیدی در خاورمیانه نبوده و ترکیه این باور را نداشت که کرملین بتواند تا این اندازه در مناقشات خاورمیانه نقش آفرین باشد، آنها روی حمایت، غرب  و به ویژه آمریکا حساب ویژه ای باز کرده بودند ولی واقعیت عوض شده و روسیه بازیگر جدی در منطقه است و از آن جهت مقامات ترکیه باور نداشتند چنین پیامدهایی برای یک اقدامی مثل سرنگونی هواپیما برایشان رخ دهد و این هزینه های سنگین را بدهند.

با تحولاتی که در منطقه رخ داده و نزدیکی دوباره ترکیه به اسرائيل، برخی از تحلیلگران از شکل گیری مثلث اسرائيل، عربستان سعودی و ترکیه علیه ایران سخن می‌گویند. با توجه به پتانسیل ها و اهداف بعضا متفاوت دو کشور و البته همکاری های اقتصادی تهران و آنکارا، تا چه اندازه شکل گیری این مثلث علیه ایران محتمل است؟

همانطور که شما هم اشاره کردید در برخی موضوعات قصد این سه بازیگر با یکدیگر متفاوت است و در این سه ضلع، ترکیه کمتر از سایرین تمایل به دامن زدن تنش ها با ایران را دارد ولی به هر حال برخی اشتراکات منافع هم میان این سه بازیگر به دلیل رقابت های منطقه ای که میان ایران و ترکیه وجود دارد دیده می شود. فرق ترکیه با دو کنشگر دیگر این است که از روابط اقتصادی ویژه ای با ایران دارد در حالی که دو بازیگر دیگر اساسا در وضعیت قطع رابطه با تهران هستند. در نتیجه من فکر می کنم با توجه به سیاست جدید ترکیه، در حوزه مناسبات دوجانبه تهران و آنکارا هم شاهد کاهش تنش ها و افزایش همکاری ها در حوزه سوریه و سپس عراق باشیم.