تپه‌های کومور و مشکلات بندِ تنبان!

دردم از این است و از آن نیز هم
دل اسیر هر دوتا، جان نیز هم
این بَتَر از آن و آن بدتر از این
کرده ام نالان و گریان نیز هم

درد تو درد شما، درد همه
درد اوشان، درد ایشان نیز هم(!)
آمده همراه درد این و آن
مشکلات سخت و بحران نیز هم

درد ها پشت سر هم در صفند
همچنان که درد دندان نیز هم
درد سر، درد کمر، درد قُلنج
درد چشم و درد مژگان نیز هم

درد گوش و بینی و حلق و زبان
درد زانو، مشکل ران نیز هم
دردهای دیگری از چپّ و راست
میرسد مانند طوفان نیز هم

تپه های” کومور” و دشت “یمن”
لیبی و صحرای سودان نیز هم
درد های گفتنی، ناگفتنی
مثل درد کذب و چاخان نیز هم

مثل درد افسر رشوه بگیر
استوار و سر گروهبان نیز هم
مثل درد دکتر بی تجربه
یا مهندس‌های عمران نیز هم

مثل درد خودروی بی کیفیت
فکر پیکان جوانان نیز هم
درد بالا بودن نرخ دلار
حسرت دوران ارزان نیز هم

مثل درد آدم عصر اتُم
سرنوشت تلخ انسان نیز هم
مثل درد قیمت رَخت و لباس
مشکلات بندِ تنبان نیز هم

مثل درد مسکن و بحث غذا
معضل دیرینهء نان نیز هم
من به این درد و به این ماتم کنون
باورم که هست، اذعان نیز هم

این همه ماتم دهد یک شب به باد
مثل دنیا، دین و ایمان نیز هم
شعر فوق الذکر را جدی مگیر
بلکه سرتا پای دیوان نیز هم…!