نشست لوزان به دنبال آتش‌بس در سوریه است

چاپ

نبی‌الله ابراهیمی: غرب نمی‌خواهد بحران سوریه تمام شود

نشست لوزان به دنبال آتش‌بس در سوریه است | تجزیه سوریه در دستور کار نیست

بین الملل > خاورمیانه – نبی‌الله ابراهیمی کارشناس حوزه خاورمیانه در گفت‌وگو با خبر هدف  گفت: حضور ایران در نشست لوزان درباره حل و فصل بحران سوریه وزن ایران را در ابتکارات سیاسی مربوط به سوریه افزایش می‌دهد.

اهميت تشكيل نشست لوزان در حالی مورد توجه است که كمتر از سه هفته پيش  امريكا و روسيه در ژنو به توافقي در خصوص آتش‌بس دست يافتند که اين توافق، ١٠ روز هم دوام نياورد. در چنين شرايطي كه به نظر مي‌رسد راهكارهاي سياسي به جايي نمي‌رسد و معلوم هم نيست كه راهكارهاي نظامي نتيجه‌بخش باشند، شرايط در سوريه به گونه‌اي است كه هيچ بازيگري چشم‌انداز مشخصي از آينده خود ندارد و به نظر مي‌رسد تنها راه‌حل، انجام گفت‌وگو باشد. در این باره با نبی‌الله ابراهیمی کارشناس حوزه خاورمیانه گفت‌وگو کرده ایم که از نظر می گذرانید.

نظرتان در مورد نشست لوزان که حول بحران سوریه با حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در حال شکل گیری است چیست؟ طرح آتش بس آمریکا و روسیه شکست خورد و این نشست که با ابتکار روسها شکل گرفته است به نظر می رسد راه حلی دیگر در این مسیر است و ایران هم دقیقه نود حضور خود را در آن اعلام کرده است.
بحث تحولات سوریه تا قبل از بحران حلب و تحولات آن بیشتر به عنوان یک بحران منطقه ای مطرح بود ولی با شروع و تشدید جنگ در این منطقه و حمله روسیه به حلب و حمایتی که امریکایی ها از معارضین سوری کردند و همچنین فرانسه بحث هایی را آغاز کرد و آلمان اظهاراتی را بیان داشت، مشخص شد که بحران سوریه به یک بحران جامعه جهانی تبدیل شده است. در بحث بحرانها هم باید در نظر گرفت که جنگ هم قسمتی از بحران را تشکیل می دهد و تحولاتی هم که در سوریه در جریان است به نوعی از جنگ سرد بین آمریکا و روسیه در دهه های پنجاه و شصت هم عبور کرده و به جنگهای نیابتی بین این دو کشور و قدرتهای منطقه ای ایران و عربستان و ترکیه تبدیل شده است. حال باید منتظر بود و دید که آیا ساختار بین المللی و قدرتهای جهانی اجازه می دهند که آتش بس در این منطقه شکل گیرد. از لحاظ تئوریک و نظری ، به احتمال زیاد ایدئولوژی های حاکم در روسیه و آمریکا مشخص می کند که هیچ کدام از طرفین تمایل به جنگ و درگیری مستقیم یا بدتر شدن اوضاع در منطقه ندارند. از دلایل متعددی می توان به بحث نگاه کرد. از منظر روسیه اگر نگاه کنیم، بحث های معیشتی و اقتصادی روسیه، بحث تحریم های روسیه بعد از بحران اوکراین و مشکلاتی که در اروپای شرقی برای آن بوجود آمده و یک سری مشکلاتی که در داخل روسیه با آن مواجه است باعث شده است که روسیه بیش از این درگیر بحران نشود و هزینه بیشتری را در آن نکند. در آمریکا هم سناریو های مختلف، هیچکدام بحث مداخله مستقیم آمریکا حتی بصورت محدود در منطقه را مطرح نکرده است. حداقل تا زمانی که اوباما بر سر کار هست و هم زمانی که دموکراتها بر سر امور باقی بمانند بحث حمله مطرح نیست. آن هم دلایل متعددی دارد که یک موضوع بحث هم پیمانان آمریکا در منطقه مثل اسرائیل و عربستان است.

حضور ایران در این نشست را چگونه ارزیابی می کنید؟

درخصوص نشست لوزان و شرکت ایران در آن، به نظر می رسد که یک حرکت منطقی از سوی ایران صورت گرفته است و از ابتدا احتمال زیادی وجود داشت که ایران در آن شرکت کند و این موضوع بخاطر حضور مستقیم ایران در سوریه است. همچنین حضور ایران از لحاظ حضور عراق در بحران و تحولات جدیدی که با حضور عربستان ایجاد شده است قابل تحلیل است که باعث شد ایران از دست بالا در نشست حضور داشته باشد و با قدرت منطقه ای بیشتری وارد شود. این تحولات، مسائلی است که شمایی از تحولات منطقه را برای نشست لوزان در ذهن متصور می کند. اما اینکه آیا این نشست موفقیت آمیز خواهد بود یا نه بستگی به قدرتهای منطقه ای به مانند ایران و عربستان دارد. عربستان سعودی به هر حال بخاطر مناقشات ایجاد شده با مصر در شورای امنیت سازمان ملل از موضع ضعیف تری شرکت می کند و ترکیه هم به دلیل اختلافاتی که با عراق در موصل دارد و هم موضوع عدم موفقیت معارضین در حلب از موضع ضعیف تری وارد می شود و در مقابل بازیگرانی مانند ایران و مصر موضع قوی تری نسبت به این بازیگران دارند. به نظر می رسد که در این نشست توافقی مبنی بر آتش بس در سوریه شکل بگیرد که نقش بازیگران منطقه ای در آن بیشتر باشد. ولی اینکه این آتش بس چقدر دوام داشته باشد بستگی به بازی و توافق طرفین و نگرشها و گفتمان های قدرتهای بزرگ در بحران دارد. حضور و رفتار روسیه از یک طرف و آمریکا از طرفی دیگر بسیار مهم خواهد بود . از طرفی به نظر می رسد تا انتخابات آمریکا و دوره پس از آن در یک زمان کوتاه، پیشرفت و موفقیت چندانی برای بحران سوریه نمی توان دید که منجر به این موضوع شود که آتش بسی طولانی را شاهد بود و بدان امیدوار بود.

به نظر تان سیاست خارجی ایران در این موضوع چگونه عمل می کند؟ برخی معتقدند در حالی که ایران از لحاظ میدانی در منطقه حضور دارد و هزینه های زیادی هم می پردازد اما به نظر می رسد در قسمت سیاسی و مذاکرات نقش مبتکرانه و پر رنگی نسبت به بقیه ندارد. آیا شما این تحلیل را قبول دارید؟ 
بخش سیاست خارجی ایران از ابتدا مبتنی بر بقای بشار اسد در قدرت بوده است. این نظر را جبهه مقاومت شامل ایران، عراق و حزب الله دارا است. روسیه تا چند ماه قبل بطور نسبی با این موضوع موافق بود که هم اکنون موضعش تثبیت شده است و نظر این بازیگر مهم بر این است که بشار اسد باید در قدرت بماند. به نظر می رسد که کشورهای دیگر مثل مصر و حتی آمریکا آینده سیاسی دیگری یا آلترناتیوی دیگر بدون بشار اسد برای ثبات سیاسی سوریه متصور نیستند. فقط قطر و عربستان هنوز خواهان تغییر بشار هستند. اینکه قدرتهای جهانی یک تغییر موضع در بحث بقای رژیم در سوریه داده اند خود بخود به موقعیت ایران در موضوع سوریه کمک کرده است و موفقیتهای زیادی را برای ایران کسب کرده است. این موضع باعث شده است که چون ایران در شرایط بهتر و قوی تری نسبت به گذشته قرار گرفته است می تواند در موقعیت ابتکار عمل قرار گیرد و ابتکارات سیاسی را پیش تر از ابتکارات نظامی قرار دهد. آینده سوریه از آن کسی است که ابتکار سیاسی بیشتر و قوی تری داشته باشد تا ابتکارات نظامی. ابتکارات نظامی و تجربیات نظامی این موضوع را مشخص کرده که جنگ سوریه به حالتی از موازنه قدرتها رسیده است. از این رو می توان گفت در سوریه ابتکارات سیاسی است که آینده ثبات سیاسی و نوع رژیم سیاسی را مشخص خواهد کرد. ایران توانایی آن را دارد تا وزنه ارائه ابتکارات سیاسی و گفتمانهای سیاسی در سوریه را بیشتر از راهکارهای نظامی برای پایان بحران سوریه تقویت کند.

برخي نشست لوزان درباره سوريه را به كنفرانس يالتا و تقسيم مناطق نفوذ ميان طرفين تشبيه مي‌كنند. به نظرتان نشست های اینچنینی تجزیه سوریه را متبادر می کند. به نظرتان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای از جنگ و کش و قوسهای نظامی خسته شده اند و می خواهند تکلیف سوریه را با نشستی سیاسی و با مذاکرات تعیین کنند؟
به نظر می رسد بحث تجزیه سوریه از سناریوهای ضعیف آینده سوریه خواهد بود. بر خلاف تصوراتی که می شود چه در شمال سوریه و مناطق دیگر، غیر از شرق سوریه، مناطق دیگر سوریه هم پیمان منطقه علوی نشین لاذقیه و دمشق هستند. به این دلیل است که بحث تجزیه سوریه در اوایل بحران و سه سال اول بحران سوریه مورد بحث بود، اما هم اکنون به دلایل زیاد ژئوپلتیکی از جمله حضور اسرائیل در منطقه و اینکه در حال حاضر عربستان روابطی را با اسرائیل شروع کرده است و همچنین اسرائیل هم پیمان آمریکا در منطقه است، از این رو بحث تجزیه سوریه از این منظر موضوع حماسیسم را بوجود می آورد. به عنوان مثال چندین منطقه مثل غزه یا صحرای سینا در کنار اسرائیل بوجود می آید که مسائل امنیتی خاصی را به دنبال خواهد داشت. البته اگر به سیاست اسرائیل در قبال بحران سوریه و داعش نگاه کنیم اسرائیل در هیچ یک از ائتلاف های بین المللی در سوریه شرکت نکرده است که جای تامل دارد . این رژیم روی امنیت ملی اسرائیل متکی بوده است و هدف حمله یکجانبه علیه هر گروه غیر دولتی در اطراف مناطق ژئوپلتیکی سوریه را در نظر دارد. این رژیم معتقد است که اگر سوریه تجزیه شود به دلایل متعددی به زیان اسرائیل است. از این رو غرب و اسرائیل بیشتر روی تطویل بحران سوریه یا همان طول دادن و گسترش بحران نظر دارند. از طرف دیگر به این خاطر که داعشی ها دشمن وجودی، هویتی شیعیان در ایران و حزب الله هستند بنابراین مهار کامل آنها به نفع غرب و اسرائیل نیست. کمکهای از اسرائیل به داعش داشتیم. به این دلیل نظر آنها تطویل بحران با داشتن استراتژی و دیکته دکترین امنیتی حاکم بر اسرائیل و تسری آن بر سیاست های آمریکا در سوریه است، از این رو امتداد بحران بیشتر از تجزیه سوریه متصور است.