وقتی دلال‌ها سرباز می‌شوند

چاپ

وقتی دلال‌ها سرباز می‌شوند

فرهنگ > تئاتر – پریسا کیومرثی

نام؟ شهرت؟ هویت؟ بحران هویت؟ چالش هویت چیست؟ بحران هویت چه زمانی آغاز می‌شود؟ این‌ها سوالاتی است که در طول اجرا بارها و بارها پرسیده می‌شود. چه می‌شود که می‌توان از یک انسان ساده، یک هیولا ساخت؟ در دنیایی که همه چیز با قدرت، بهره‌کشی و زور از دیگران پیش می رود اصلاً هویت معنایی ندارد. آدمی که ناخواسته به خدمت این دستگاه بزرگ سرمایه داری درمی‌آید دیگر آدم نمی‌شود؛ او با هویت یک سرباز دیگر به چیزی غیر از آدم بدل می‌شود. داستان گالی‌گیِ دلال از همین جا شروع می شود که او یک روز هوس خوردن ماهی به سرش می‌زند و از خانه بیرون می‌رود. دلالِ ساده با چند سرباز انگلیسی برخورد می‌کند که نفر چهارم جوخه‌شان همراه آن‌ها نیست.

سه سرباز برای حضور و غیاب در پادگان نیاز به یک نفر چهارم دارند و چه کسی بهتر از یک دلال ِساده‌دل. گالی‌گی در ازای معامله‌ای با آن‌ها، قبول می‌کند که فقط چند ساعت به جای نفر چهارم بایستد؛ اما این چند ساعت به همین جا ختم نمی‌شود و گالی‌گی هویت خودش را فراموش می‌کند و کم کم و رفته رفته تبدیل به دژخیمی می‌شود خونخوار و درنده… همه چیز در نمایش «آدم، آدم است» شما را به فکر فرو می‌برد.

آیا فقط انسان است که می‌تواند به همین سرعت هویت خود را از دست بدهد؟ چرا همه چیز در این نمایش هویت خود را از دست داده است. گالی گی سرباز می‌شود. سه سرباز دیگر جوخه به راحتی نفر چهارم جوخه خود را فراموش می کنند و برده خود گالی گی تغییر یافته می‌شوند. گروهبان فیرچایلد تبدیل به دلقکی می¬شود که بیوه¬ عشوه¬گر و مکارِ جنگ می¬خواهد، همسر گالی¬گی تماماً خود را از یاد می برد و بدل به زنی بدکاره می شود و همه چیز هویت واقعی خود را از دست می دهد و جعلی می شود. می شود چیزی که این نظام سرمایه داری می خواهد و جنگ به راه افتاده می خواهد. بازیگران پیوسته تاکید می کنند که همه چیز نمایش است، پیوسته و به کرات می گویند آنچه می بینید نمایش آدم‌هایی جعلی است. فیل جعلی است، آدم‌ها جعلی هستند و آنچه می‌بینید نمایش است.