کلینتون در قبال ایران

jj

چاپ

کلینتون در قبال ایران چه سیاستی در پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد؟

jj

بین الملل > آمریکا – سخنگو و رایزن سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل، ابعاد و روند مبارزات انتخاباتی و در نهایت نتیجه این مبارزات با وجود انتشار اسناد ویکی لیکس بررسی کرده است.

کارزار انتخاباتی ایالات متحده آمریکا هر روز وارد فاز تازه ای می شود و به مراتب حمله دو نامزد به یکدیگر شکل تازه‌ و جالبی به خود می‌گیرد؛ تا حدی که ترامپ در آخرین حمله خود به کلینتون وی را شیطان خطاب کرد. با این حال نظرسنجی ها نشان می دهد که کلینتون بر ترامپ غلبه دارد و شانس او برای پیروزی بیشتر است.

نماینده سابق ایران در سازمان ملل دربارۀ شانس کاندیداهای انتخاباتی آمریکا به خبرآنلاین گفت: «در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، معمولا موضوعات داخلی مهمتر از مباحث سیاست خارجی هستند. مساله ای که برای شهروندان آمریکایی اهمیت بیشتری دارد، بحث اشتغال و اقتصاد است.  مشروح گفتگوی خبرآنلاین با علیرضا میریوسفی، رایزن سابق نمایندگی ایران نزد سازمان ملل متحد و رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه را از نظر می گذرانید:

چه اتفاقی افتاد که این دوره از انتخابات آمریکا کاندیداها به شکل بی سابقه ای به یکدیگر حمله کردند؟ 

این مساله به رأی دادگاه قانون اساسی آمریکا در سال 2010 و همان تغییرات سال 2012 در قانون انتخابات باز می گردد. مطابق این تغییرات، در سقف کمک های مالی به برخی کمیته های اجرایی انتخابات موسوم به ابرکمیته ها (Super PACs) برداشته شد و باعث گردید اهمیت پول و حملات تخریبی در انتخابات چندبرابر شود. ابرکمیته ها بر خلاف کمیته های سیاسی انتخاباتی سنتی شد و سوپر پک ها نمود بیشتری پیدا کردند. به این معنا که سوپر پک ها به دلیل تفاوتی که با پک معمولی دارند، از یک طرف محدودیت چند هزار دلاری دریافت کمک از افراد را ندارند و از سوی دیگر نمی توانند به نفع کاندید خاصی در سطح فدرال بطور مستقیم تبلیغ کنند.

به همین خاطر سوپر پک ها بیشتر هزینه های این ابرکمیته ها را صرف حملات تخریبی به طرف نامزد مقابل می کنند. در انتخابات اخیر این بحث اهمیت حملات به طرف مقابل پررنگ تر و سنگین تر شده است. به همین دلیل این ابرکمیته ها سعی می کنند از هر بهانه ای، از جمله مواضع سیاست خارجی برای حمله به یکدیگر استفاده کنند. بیشتر آنها متمرکز به این مساله شده اند که به اشتباهات یکدیگر حمله کنند و از حمله به طرف مقابل نهایت استفاده را بنمایند.

سیاست خارجی ترامپ و کلینتون را چه طور ارزیابی می کنید؟معمولا نمی توان بر اساس شعارهای انتخاباتی یا حتی موضع نامه (platform) های حزبی درباره سیاست خارجی نامزدهای انتخاباتی اظهارنظر کرد. انتخابات آمریکا عموما به یک سیرک بزرگ تشبیه می شود که هدف غایی آن جلب آرا و رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری است و به تبعات تبلیغات انتخاباتی توجه زیادی نمی شود. به همین خاطر سعی می کنند برای پیش بینی سیاست خارجی نامزدها به سوابق و موضع گیری های سیاسی قبلی نامزدها توجه کنند.

در مورد خانم کلینتون این کار به مراتب عملی تر است.  خانم کلینتون 8 سال بانوی اول آمریکا بوده است، هشت سال  همچنین در مقام سناتور فعالیت داشته و در نهایت 4 سال هم وزیر خارجه دولت باراک اوباما بوده است. وی در دوره ای که سناتور بوده، به جنگ افغانستان در سال 2001 و جنگ عراق در سال 2002 و همچنین قانون میهن پرستی در سال های 2001 و 2006 که مستلزم برخی محدودیت های مدنی بوده است، رأی مثبت داده است. در دوره تصدی وزارت امور خارجه هم وی نقش مهمی در مداخله نظامی آمریکا در لیبی داشته است. به همین خاطر می توان گفت که وی نسبت به اوباما تمایل بیشتری به مداخله جویی و مداخله نظامی دارد.

این نشان می دهد که وی ید طولایی در سیاست، چه داخلی چه خارجی دارد. پس در مقایسه با ترامپ که هیچگونه سابقه جدی سیاسی ندارد بسیار با تجربه تر است و نمی توان بر اساس سوابق درباره سیاست آتی وی پیش بینی کرد.

با این وجود، احتمال اینکه کلینتون شخصا سیاست گذاری خارجی را خودش به دست بگیرد و تیم سیاست خارجی اش بیشتر به دنبال اجرای سیاست های وی باشند، خیلی بیشتر از ترامپ است. ترامپ نه تنها سیاست کلی بلکه سیاست خارجی را به طور خاص نمی داند و تجربه کافی ندارد.

برخی معتقدند که ترامپ سیاست گذاری خارجی را به همراه اجرای آن به فرد یا تیم مورد اعتمادش خواهد سپرد. اما در خصوص کلینتون اوضاع فرق می کند او خودش سیاست و سیاست گزاری خارجی را در دست خواهد گرفت و تیم سیاست خارجی وافرادی که کنارش هستند بیشتر نقش پیشبرد اهداف و عوامل اجرایی را بازی خواهند کرد تا اینکه سیاست گزار خارجی باشند.

مخالفان کلینتون معاون انتخابی وی را به باد انتقاد گرفته اند مبنی بر اینکه تیم کین تجربه ای در امور سیاست خارجی ندارد، با توجه به فرمایشات جنابعالی کلینتون با چه معیاری وی را به معاونت برگزیده است؟ به طور کلی انتخاب معاونت هر دو کاندید انتخابات آمریکا را چه طور ارزیابی می کنید؟

کین فرد کم تجربه ای در سیاست بطور اعم و سیاست خارجی بطور اخص نیست و عضو کمیته روابط خارجی سنا بوده است. درباره معاون اول رئیس جمهور و اهمیتی که در سیاست خارجی آمریکا خواهد داشت باید تاکید کنم که در هر حال معاون اول، رئیس سنای آمریکا هم هست و در واقع حافظ یکی از مهمترین ابزارهای رئیس جمهور یعنی کنترل تصویب قوانین در سنا.
رئیس سنا یا همان معاون اول رئیس جمهور همواره سعی کند مانع از تصویب قوانینی شود که مغایرت با سیاست های دولت دارد؛ چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی. تا اگر برای رئیس جمهور مضر محسوب شود جلوی آن را بگیرد یا به نحوی کنترل کند. در انتخاب معاونت این موضوع بسیار مهم است. به همین خاطر این که این شخص در آینده بتواند در سنا نفوذ قابل توجهی داشته باشد بسیار اهمیت دارد.

به علاوه در مرحله کنونی، به نظرم هر دو کاندیدا، بیش از آن که نگران تبعات انتخاب یک معاون اول نامناسب در آینده باشند و یا بیشتر به جای اینکه به دنبال مقدمات چینش تیم و سیاست گزاری دولت آینده خودشان باشند، بیشتر به دنبال پیروزی و رقابت در انتخابات هستند. آنها به جای اینکه با آینده نگری درباره سیاست داخلی،خارجی، کنترل سنا و نظایر آن برنامه خود را تدوین کنند، بیشتر مد نظرشان این است که شخصی را انتخاب کنند که در ادامه رقابت انتخاباتی به آنها کمک کند.

معاون اول ترامپ هم پیشینه و عملکرد موفقی در امر اقتصادی داشته است. به نظرم انتخاب کین هم از سوی کلینتون، به این دلیل است که او سناتور یکی از ایالت های مهم تعیین کننده و متغیر (Swing states) آمریکا است. یک سری از ایالت های آمریکا هستند که دهه ها و بطور سنتی سالهاست که فقط به کاندیدای جمهوریخواهان و یا کاندیدای دموکراتها رأی می دهند. اما چند ایالتی  هستند که رفتارشان تغییر می کند و نتایجشان تعیین کننده است. فلوریدا و اوهایو جزء مهمترین این ایالت ها در سالهای اخیر بوده اند. ویرجینیا و ایندیانا نیز جزء این ایالتها هستند که البته اهمیت ویرجینیا به مراتب بیشتر است. تیم کین سناتور ویرجینیا و مایک پنس فرماندار ایندیاناست و اینها هستند که رئیس جمهور را تعیین می کنند. به علاوه معاون اولی که ترامپ انتخاب کرده پیشینه و عملکرد موفقی در امر اقتصادی داشته است.

فلوریدا هم یکی از مهمترین ایالتهاست. چرا که آراء الکترال کالج در آنها فرق می کند. ایالت ویرجینیا هم مهم است و معمولا گرایش آنها به جمهوریخواهان بیشتر است، اگر کلینتون بتواند در ویرجینیا پیروز شود احتمال آن زیاد است که پیروز نهایی انتخابات آمریکا شود.
قطعا این انتخاب ها در سیاست خارجی رئیس جمهور آینده آمریکا بسیار تاثیر خواهد داشت. ولی فعلا کاندیداهای ریاست جمهوری این دو نفر را به عنوان پست معاونت، بر اساس ملاحظات داخلی و  پیروز شدن در انتخابات آتی معرفی کرده اند.

کدام گزینه برای منافع جمهوری اسلامی ایران بهتر است؟

معقول این است که صرفنظر از اینکه چه کسی رئیس جمهور و معاون اول او می شود، ایران سیاست خودش را بر اساس و با تکیه بر توانایی های بومی و  داخلی تنظیم کند. ایران باید این  موضوع را مد نظر داشته باشد که توافق برجام، تعهد بین المللی حاصله از حاکمیت هیئت حاکمه امریکا است و هرکسی که رئیس جمهور شود متعهد است که این توافق را ادامه دهد.

به عنوان یک قاعده کلی نمی توان در آمریکا بر روی شعارهای انتخاباتی، مرام نامه ها، موضع نامه ها و نطق های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا حساب زیادی کرد. پلت فورم ها که هم حزب دموکرات و هم جمهوریخواهان آن را منتشر کرده اند، حتی موضوع نامه ها مشخص نمی کند که سیاست خارجی دولت آینده، چه خواهد بود؟ معمولا روسای جمهور جدید آمریکا، زمانی که انتخاب شدند، دوره ای از بازبینی سیاست ها در مسائل مهم و چالشی را خواهند داشت که چند ماه و یا حتی چند سال طول  می‌کشد که در چهل سال گذشته راجع به ایران هم چندین بار انجام شده است. این احتمال وجود دارد که خانم کلینتون به خاطر سابقه ای که در سیاست خارجی دارد، احتمالا این بازبینی سیاسی را در مدت کمتری انجام خواهد داد و ترامپ به زمان بیشتری نیاز دارد.

در مورد سیاست های آمریکا بیشتر به جای اینکه به شعارهای انتخاباتی، پلت فورم های حزبی، موضع نامه های حزبی توجه شود، بیشتر سوابق حزبی و عملکرد سیاسی افراد مد نظر است. مثلا اینکه ببینیم اگر سناتور بودند چه عملکردی داشتند و آنها به چه کسانی رای داده اند. از این رو به نظر می رسد پیروزی خانم کلینتون قابل پیش بینی تر است و به همین خاطر ممکن است وی کم و بیش سیاست اوباما را در قبال ایران  ادامه دهد.

اما ترامپ واقعا یک جعبه سیاه غیرقابل پیش بینی نه فقط برای ایران بلکه برای جهان و حتی خود آمریکایی هاست. قضاوت در مورد ترامپ با توجه به اینکه وی نه سیاستمدار بوده و نه در سیاست خارجی دخالت مستقیمی داشته است واقعا دشوار و مشکل است.

مفاد ایمیل های افشا شده از سوی سایت ویکی لیکس را چه طور ارزیابی می کنید؟ آسانژ مدعی شده که هیلاری داعش را به وجود اورده و به آنها سلاح داده با هدف نابودی اسد. این را برای ما تحلیل کنید و اینکه رسانه های آمریکایی چه واکنش و خط مشی سیاسی را در پیش خواهند گرفت؟

در مورد اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس، قضاوت قاطعی نمی توان کرد. به نظرم ویکی لیکس یک پدیده چندلایه و پیچیده است و من اطلاعات چندانی در مورد آن ندارم، ولی احساس می کنم حداقل انتخاب اسناد منتشر شده، با اهداف سیاسی برخی کشورها هماهنگ است یا حداقل بعد از مدتی از ظهور این پدیده هماهنگ شده است. گمان نمی کنم انتشار این اسناد تغییری عمده در نتایج انتخابات آمریکا ایجاد کند.

دلیل اول اینکه برای مردم آمریکا سیاست خارجی اهمیت ثانویه دارد و اکثرا کم و بیش از سیاست های مخرب آمریکا در سایر نقاط جهان اطلاع دارند.

دوم اینکه بحران ایمیل های خانم کلینتون با تصمیم سیاسی حاکمیت آمریکا بسته شده و مفتوح کردن مجدد آن انرژی و توان زیادی می طلبد.

سوم این که فعلا خانم کلینتون به عنوان نامزد جریان اصلی آمریکا و ترامپ بعنوان نامزد مخالف جریان اصلی مطرح است که حتی در حزب جمهوریخواه هم دچار مشکلاتی است.

به همین خاطر بسیار بعید می دانم که رسانه های اصلی و مسلط آمریکا با افشاگری این ایمیل ها همراهی زیادی نشان دهند. در مورد نقش آمریکایی ها و خانم کلینتون در مسلح کردن گروههای مخالف دولت سوریه، این موضوع هم امر جدید نیست و چندین بار بطور وسیع و مستند مطرح شده اند. بعنوان مثال در ژوئن سال 2012 نیویورک تایمز گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که سازمان سیا نقشی کلیدی در قاچاق مقادیر زیادی از تسلیحات ارسالی قطر و عربستان به معارضین مسلح سوریه داشته است و نظایر این گزارش بارها تکرار شده است. با این حال سیاست هدایت از پشت آمریکا بعد از سال 2011 مبتنی بر این ایده است که این گونه فعالیت های آمریکا نباید بطور عمومی مورد تبلیغ قرار بگیرد و به نظر نمی رسد سیاست رسانه های مسلط در این باره تغییری نماید.